فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

چگونه خانواده‌ها را برای بازداشت احتمالی خودمان آماده کنیم؟

نویسنده: یارا

چندی پیش در یارا نتایج پژوهشی منتشر شد که به وضعیت زنان مدافع حقوق بشر در سرتاسر دنیا پرداخته بود؛ از سرکوب، تهدید و آزار و اذیت‌های دولتی گرفته تا دیگر موانعی که بر سر راه کنشگری وجود دارد. نکته جالب توجه پژوهش این بود که ۲۵درصد از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی گفته‌ بودند توسط اعضای خانواده تهدید شده‌اند یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. در برخی کشورها و جوامع، فشارهای خانوادگی بسیار افزایش پیدا می‌کند. برای مثال در جنوب صحرای آفریقا، ۵۱ درصد از کنشگران به خاطر فعالیت‌هایشان از سوی اعضای خانواده با تهدید مواجه شده‌اند. یک فعال فمینیست از مصر هم گفته که مادرش در ازای پنهان کردن فعالیت‌هایش از دیگر اعضای خانواده، از او درخواست حق‌السکوت ماهانه کرده است، چرا که اگر برادرش خبردار می‌شد، شغل و حتی زندگی‌اش به خطر می‌افتاد.

روجا فدهی، فعال عراقی، نیز توضیح می‌دهد که در جامعه عراق برادران، پدران و همسران می‌توانند جلوی کنشگری زنان را بگیرند: «اعضای مذکر خانواده گاهی حتی به ما اجازه سفر و انجام برخی کارها را نمی‌دهند. دوستان و خویشاوندان هم کار ما را به پرسش می‌کشند و مواخذه می‌کنند.» یک فعال حقوق زنان دیگر از کنگو احساسات خود را چنین بازگو می‌کند: «دائما هراس دارم که خانواده همسر، به خاطر فعالیت‌هایم، فرزندانم را بربایند و از من دور کنند. این ترس مرا بسیار آسیب‌پذیر کرده است.» این روایت تجربه اعظم جنگروی از دختران خیابان انقلاب را برایم تداعی کرد که پس از برداشتن روسری با تهدید از دست دادن حضانت فرزندش مواجه شد.

مواجهه با تجربه‌های زنان کنشگر در کشورهای مختلف از جمله عراق، مصر و … تجربه‌های خودم و دیگر زنان کنشگر در ایران را به یادم آورد. ما حتی اگر خانواده‌هایمان مانع فعالیت‌مان نمی‌شدند، اما همواره با اعضای خانواده به شیوه‌های مختلفی تنش داشتیم. هرچقدر هم که تلاش می‌کردیم مسئولیت و عواقب کنش‌ها و اعتراض‌هایمان را یک‌تنه بپذیریم، هنگام بازداشت در اغلب موارد ناگزیر خانواده پایشان وسط کشیده می‌شد، به شیوه‌های مختلفی درگیر می‌شدند و عواقب و آسیب‌هایی را متحمل می‌شدند. بسیاری از ما زمان بازداشت، بیش از آن‌که نگران بلاهای پیش رو و آینده خود باشیم، بابت خانواده‌هایمان عذاب وجدان داشتیم، بویژه اگر فعالیت‌هایمان را به دلایل مختلفی از خانواده پنهان کرده بودیم. اما چرا پنهان می‌کردیم؟

قاعدتا برخی خانواده‌ها از عواقب فعالیت سیاسی و اجتماعی می‌ترسیدند و از روی نگرانی تمام تلاش خود را می‌کردند که از فرزندشان محافظت کنند و به هر قیمتی او را از فضای کنشگری دور نگه دارند. این امر به خصوص در خانواده‌هایی صدق می‌کرد که خود پیشینه و سابقه فعالیت سیاسی نداشتند. نگرانی‌هایی که با توجه به فضای سرکوب و عواقب کنشگری در ایران (بازداشت، حبس‌های بلندمدت، خشونت روانی و فیزیکی، خطر جانی و …) قابل درک است. از سوی دیگر هرسال میزان وثیقه بازداشت‌شدگان افزایش نجومی پیدا می‌کند و بسیاری از خانواده‌ها توانایی تامین وثیقه‌های میلیاردی را ندارند. برخی دیگر از خانواده‌ها، علاوه بر نگرانی‌های معمول، فعالیت سیاسی را با نقش‌های جنسیتی زنانه همخوان نمی‌دانستند، مبارزه و اعتراض برایشان امری غیرزنانه بود و بازداشت را مایه بی‌آبرویی و مانع ازدواج، تشکیل خانواده و یک زندگی آرام و موفق می‌دانستند (و البته دلایل متعددی می‌توان برای مخالفت خانواده‌ها برشمرد که موضوع اصلی بحث من نیست و از حوصله این متن خارج است). خانواده‌ها به شیوه‌های مختلفی فشار اعمال می‌کردند؛ از خواهش و التماس و ایجاد موقعیت‌های عاطفی و احساسی که به فرد حس گناه می‌دهد گرفته تا درگیری کلامی دائمی، تنش و تهدید (برای مثال تهدید به قطع کردن حمایت مالی) و تحمیل عذاب وجدان… . بسیاری از کنشگران در سنین بسیار پایین فعالیت سیاسی و مدنی خود را آغاز می‌کنند، زمانی که هنوز از استقلال مالی برخوردار نیستند و به جهات مختلفی به حمایت خانواده وابسته‌اند.

در مورد فعالان دانشجویی و زنان کنشگری که برای تحصیل به شهری دیگر آمده‌اند این فشارها پیچیدگی‌های مضاعفی پیدا می‌کند چراکه موقعیت این افراد آسیب‌پذیرتر است. در جنبش «زن، زندگی، آزادی» شاهد بودیم که چگونه حراست و نیروهای سرکوب‌گر با به میان کشیدن پای خانواده‌ها سعی در اعمال فشار بر فعالان دانشجویی داشتند. البته که پیش از جنبش هم این رویه‌ها در جریان بود و در مواردی نیروهای امنیتی برای احضار فعالان دانشجویی با خانواده‌ها تماس گرفته بودند. در مواردی که فعالیت‌ها مربوط به حوزه‌هایی  می‌شود که ارزش‌های سنتی را به چالش می‌کشد، دستگاه امنیتی عامدانه و آگاهانه از اختلاف سبک زندگی و دیدگاه میان کنشگران و خانواده‌ها برای تحت فشار قرار دادن سوءاستفاده می‌کند و با دروغ، فریب و بازی روانی گاهی خانواده را تحت کنترل خود درمی‌آورد. برای مثال فرد بازداشت‌شده را تهدید می‌کنند که زندگی خصوصی‌ و روابط عاطفی و جنسی‌اش را برای خانواده‌اش افشا می‌کنند. در مواردی حتی از طریق احضار، تهدید و بازداشت اعضای خانواده، تلاش می‌کنند فشارها را بر کنشگر بازداشت‌شده افزایش دهند. به‌طور خلاصه باید گفت دستگاه امنیتی این شکاف‌های خانوادگی را شناسایی می‌کند، آن‌ها را تعمیق می‌بخشد و تلاش می‌کند خانواده فرد بازداشت‌شده را علیه او تحریک کند و بشوراند.

طی سال‌ها کنشگری در ایران و به صورت تجربی دریافته‌‌ایم که در عرصه کنشگری می‌توان تنش‌ها و فشارهای معطوف به روابط خانوادگی را دست‌کم هنگام بازداشت افراد کاهش داد. بدون شک تجربه‌های افراد با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت است و نمی‌توان نسخه‌های یکسانی را برای رویارویی با این مسئله تجویز کرد. این‌ها تجربه‌های من و تعدادی از زنان کنشگر است که در تهران فعالیت می‌کردیم و متعلق به طبقه متوسط بودیم، برخی خانواده سنتی یا مذهبی یا هردو را داشتیم و برخی نه، برخی از حمایت روانی و مالی خانواده برخوردار بودیم و برخی دیگر نه.

گفت‌وگو درباره روند اطلاع‌رسانی پیش از بازداشت: کنشگران مدنی و سیاسی، زمانی که پا به این عرصه می‌‌گذارند باید بدانند که امکان بازداشت همواره وجود دارد. همان‌طور که نسبت به امنیت دیجیتال باید هشیار باشیم و همواره چت‌ها و مستندات دیجیتال را از گوشی‌‌ها و دستگاه‌های خود پاک ‌کنیم، یا از طریق مطالعه و آموزش خود را نسبت به روند بازداشت و بازجویی آگاه ‌کنیم، می‌توانیم این آمادگی‌ها را در سطحی فراتر از معمول پیگیری کنیم. خانواده همواره نقشی پررنگ در زمان بازداشت کنشگران دارد. عموما کنترل اطلاع‌رسانی و پیگیری وضعیت فرد بازداشت‌شده علاوه بر وکیل، در دست اعضای خانواده قرار می‌گیرد و به همین دلیل است که بسیاری از بازداشت‌ها هرگز رسانه‌ای نمی‌شوند یا پس از مدتی طولانی خبرشان منتشر می‌شود، چون خانواده‌ها حرف بازجوها را باور می‌کنند و ساکت می‌مانند. بوِیژه در مواردی که خانواده اصلا از فعالیت‌های فرد خبر ندارد و با شنیدن خبر بازداشت شوکه می‌شود. البته در مواردی محدود تشخیص وکیل هم ممکن است پیشبرد پیگیری‌ها در سکوت خبری باشد. به هر صورت کنشگران می‌توانند از قبل بر سر برخی موارد با دوستان یا وکیل خود گفت‌وگو و توافق کنند؛ برای مثال درباره این‌که بازداشت خبری شود یا نه، چه کسی یا کسانی حق اطلاع‌رسانی داشته باشند و… این موضوع کمک می‌کند از بسیاری تنش‌های پس از بازداشت با اعضای خانواده جلوگیری شود. حتی نوشتن نامه‌ای صمیمانه و عاطفی خطاب به خانواده، توضیح دلایل برای پنهان کردن کنشگری و یادآوری نکات و توصیه‌های مهم می‌تواند کمک‌کننده باشد. این نامه را می‌توان به دوستان امن یا وکیل سپرد که پس از بازداشت در اختیار خانواده قرار دهند. 

ساخت حلقه دوستان مورد اعتماد خانواده: اگر امکانش وجود دارد و خانواده به برقراری ارتباط و معاشرت با دوستان نزدیک روی خوش نشان می‌دهد، می‌توان تلاش کرد این رابطه را پیش از بازداشت شکل داد. پس از بازداشت، خانواده‌ها عموما با هراس و اضطرابی شدید مواجه می‌شوند و در این شرایط نزدیک شدن به آن‌ها دشوار می‌شود. بسیاری از ما این موقعیت‌ها را تجربه‌ کرده‌ایم، خانواده فرد بازداشت‌شده جوابمان را نمی‌دهند، تمایل ندارند به دیدارشان برویم، و بعضا تحت تاثیر فریب ماموران امنیتی، دوستان فرزند خود را خطری برای او تلقی می‌کنند و تلاش دارند این دوستان را از موقعیت دور نگه دارند که به خیالشان اوضاع فرزند بازداشت‌شده‌شان بدتر نشود. بنابراین شکل دادن رابطه و برقراری اعتماد میان خانواده و دوستان فرد پس از بازداشت او بسیار پرچالش است. به همین دلیل به بهانه‌های مختلف می‌توان خانواده را با دوستان معتمد آشنا کرد، و به مرور زمان اعتماد خانواده را جلب کرد.    

نقش دوستان فرد بازداشت‌شده در کنترل و مدیریت وضعیت: در شرایط بازداشت بسیار مهم است که تعدادی از دوستان فرد بازداشت‌شده اطراف خانواده باشند و اعتماد آن‌ها را جلب ‌کنند، هم برای آرام کردن و دلگرمی خانواده و هم برای آماده‌سازی خانواده برای مواجهه با ترفندهای دستگاه امنیتی. در مواردی که خانواده از کنشگری و فعالیت‌های فرزند خود نیز بی‌خبرند این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. دوستان و هم‌رزمان فرد بازداشت‌شده در این موقعیت نقش بسیار مهمی می‌توانند داشته باشند و از طریق گفت‌وگوی مدام و همراهی هرروزه، آسیب‌های احتمالی را کاهش دهند. برای مثال می‌توانند از اهمیت فعالیت‌های انسانی و شرافت‌مندانه فرد بازداشت‌شده صحبت کنند، از این‌که باید به او افتخار کرد و او را مورد حمایت و تحسین قرار داد. نوشته‌ها و اظهارنظرهای دیگران درباره فعالیت و شخصیت فرد را که عموما پس از بازداشت توسط دوستان و همرزمان منتشر می‌شوند، می‌توان به خانواده نشان داد و فضایی همدلانه برای آن‌ها ایجاد کرد. با توجه به موقعیت و شرایط و ظرفیت، به راهکارهای متعددی می‌توان فکر کرد که دوستان فرد بازداشت‌شده برای نرم‌کردن خانواده، برقراری ارتباط مستمر، و اعتمادسازی استفاده کنند.

نقش فعالان باسابقه و دیدار‌های جمعی با خانواده‌ها: در راهنمایی که کمیته پیگیری بازداشت‌شدگان قیام زن، زندگی، آزادی تهیه کرده است به‌دقت به اهمیت دیدارهای جمعی خانواده‌های بازداشت‌شدگان اشاره شده است: «مراجعه به اماکن، دادگاه، دادسرا و زندان‌های مختلف برای اطلاع از وضعیت فرد بازداشت‌شده، خانواده فرد بازداشت‌شده را با خانواده‌های دیگری در شرایط مشابه آشنا می‌کند. از این ارتباط و آشنایی استقبال کنید. خانواده‌های زندانیان سیاسی در دوران‌های مختلف، این اتحاد و ارتباط را یکی از راه‌کارهای مقابله با فشارهای بازجویان و رنج‌های دوران زندانی بودن عزیزانشان دانسته و از آن قدرت گرفته‌اند. این حلقه ارتباطی همچنین باعث می‌شود خانواده‌ها امکان بیشتری برای اطلاع از عزیز بازداشت شده‌ خود داشته باشید. کسانی که آزاد می‌شوند می‌توانند اطلاعاتی در مورد افراد در بازداشت مانده و شرایط بازداشتگاه بدهند. ارتباط با سایر خانواده‌ها باعث می‌شود در برابر بی‌خبری و برخوردهای غیرقانونی احساس تنهایی و ترس کمتر و توان مقاومت و مقابله بیشتری داشته باشند.»

این دیدارها برای مواجهه با خانواده‌هایی که اولین‌بار است در چنین شرایطی قرار می‌گیرند یا از فعالیت‌های فرزند خود بی‌خبر بوده‌اند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. همان‌طور که گفته شد ممکن است خانواده در ابتدا روی خوش نشان ندهد و  تماس‌گیرندگان را دست‌به‌سر کند، اما تجربه نشان داده پافشاری در نهایت جواب می‌دهد. نه فقط خانواده‌های زندانیان، بلکه حضور فعالان باسابقه و شناخته‌شده در این دیدارها هم می‌تواند اثرگذار باشند. این افراد می‌توانند از طریق انتقال تجربه خود و ابراز همدلی، به ایستادگی و قدرتمندشدن خانواده‌ها کمک کنند و آن‌ها را به فضایی که با آن ناآشنا بوده‌اند، پیوند بزنند. دوستان و همکاران فرد بازداشت‌شده باید برای برقراری این دیدارها و ایجاد ارتباط بین خانواده و دیگر فعالان تلاش کنند.

نقش وکیل در مدیریت خانواده: وکیل فرد بازداشت‌شده می‌تواند بیشترین اثرگذاری را در مدیریت عواقب و پیامدهای بازداشت در نسبت با خانواده‌ها داشته باشد. به همین دلیل مهم است که کنشگران، پیش از بازداشت وکیل معتمد خود را انتخاب کنند، به او وکالت بدهند و او را در جریان تمامی امور مهم قرار دهند؛ از وضعیت رابطه با خانواده گرفته تا دیگر موارد ضروری. وکیل می‌تواند حتی در برقراری و تقویت رابطه میان خانواده فرد بازداشت‌شده و دوستان و همکارانش هم موثر باشد. خانواده هرکسی را بتواند دست‌به‌سر کند، جواب تلفنش را ندهد و از ملاقات با او خودداری کند، با وکیل نمی‌تواند چنین کند. وکلایی که خود در فضای کنشگری قرار دارند و با دیگر فعالان و کنشگران در ارتباطند، به اهمیت این پیوندها و همبستگی‌ها واقفند و بیشتر می‌توانند به مقابله با انزوای خانواده کمک کنند.