مبارزات زنان برای آزادی و برابری، بخش پرشور و درخشان هر جنبش اجتماعی خواهان تحول و عدالت را تشکیل میدهد. زنان مدافع حقوق بشر، به عنوان کنشگرانی که شجاعانه برای دفاع از حقوق خود و دیگران تلاش میکنند، همواره در خط مقدم این مبارزات بودهاند. بسیاری از این زنان در منطقه شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا، مبارزه را از درون خانههایشان آغاز میکنند، از عرصه خصوصی که پدرسالاری آنها را به این حوزه رانده و تنزل میدهد. آنها در تلاش برای تغییر زندگی خود و دیگر زنان خانوادهشان، هنجارها، قوانین و سنتهای موجود در عرصه خصوصی را به چالش میکشند که زنان را در موقعیت سلطهپذیر و فرودست قرار میدهد. آنها سپس با ورود به عرصه کنشگری، مبارزهشان را به عرصه عمومی و بیرون از چارچوب خانههایشان هم میکشانند، آگاهیرسانی میکنند، و دیگر زنان دیگر را نیز تشویق میکنند تا در مبارزه با خشونت علیه زنان، آزار و اذیت جنسی و سایر اشکال ستم که زنان را تحت انقیاد درمیآورد، به آنها بپیوندند.
زنان مدافع حقوق بشر در شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا، در مبارزهشان برای حقوق و برابری نهفقط باید با پدرسالاری، بلکه با اقتدارگرایی، نظامیگری، اشغال، بنیادگرایی و نئولیبرالیسم اقتصادی مبارزه کنند. در عوض، رژیمهای غیردموکراتیکی که قدرت را در دست دارند و حافظ وضعیت موجود هستند، از همه ابزار و شیوههایی که در اختیار دارند برای ساکت کردن و به حاشیه راندن زنان مدافع حقوق بشر و حفظ اقتدار خودشان و کنترل این زنان استفاده میکنند. از آنجایی که زنان در نتیجه جنبشهای فمینیستی و برابریخواهانه نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند، مطالباتشان برای تغییر ساختارهای تبعیضآمیز قویتر شده است، و به تبع آن، فشار سیستمهای امنیتی و قضایی رژیمهای استبدادی منطقه نیز بر زنان مدافع حقوق بشر افزایش یافته است.
زنان مدافع حقوق بشر که برای ارتقای حقوق، مقابله با آزار و حذف و خشونت علیه زنان فعالیت میکنند، خود در معرض خشونتهای بیشماری قرار دارند، از احضار و بازجوییهای مکرر، آزار و اذیت قضایی، و ممنوعالخروجی گرفته تا محدودیت و ممنوعیت از فعالیتهای مدنی و اجتماعی، بازداشت موقت، و حبس. جای تعجب نیست که سیستمهای قضایی و امنیتی، در تلاش برای اینکه زنان مدافع حقوق بشر را بیاعتبار کنند، وادارشان کنند دست از فعالیت بردارند، و یا برای مجازات و تنبیه آنان به آزار و اذیت، آزارهای جنسی، ارعاب، و حتی تجاوز متوسل میشوند.
این گزارش برمبنای تحقیقی است که فمنا در نُه کشور منطقه شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا انجام داده است تا اشکال مختلف آزار و اذیت جنسی علیه زنان مدافع حقوق بشر را طبقهبندی و مستند، و تأثیرات این آزارها را بر سلامت جسمی و روانی آنان مطرح و برجسته کند. این گزارش همچنین به تشریح چالشهایی میپردازد که زنان مدافع حقوق بشر با آن مواجه هستند. برغم این چالشها، زنان مدافعان حقوق بشر توانستهاند نقششان را در این کشورها بسط و گسترش دهند و همین موضوع منجر به افزایش واکنش سیستمهای قضایی و امنیتی شده است که گسترهای از اتهامات مرتبط با امنیت، تروریسم، و دیگر موارد را علیه زنان مدافع حقوق به کار میگیرند. این گزارش با استناد به مصاحبههای انجامشده، مجموعه توصیههایی را ارائه میکند تا زنان مدافع بشر که به دلیل تلاشهایشان برای ارتقای حقوق زنان با خشونت جنسی مواجه میشوند، حمایتهای بهتری از سوی مجموعهای از بازیگران و نقشآفرینان محلی، منطقهای و بینالمللی دریافت کنند.
این گزارش بر اساس مصاحبههای عمیق با بیستویک زن مدافع حقوق بشر تهیه شده است که اشکال مختلف آزار و اذیت جنسی و یا خشونت را از سوی ماموران امنیتی و یا عوامل و مقامات زندان در حین بازجویی، بازداشت، و دوران حبس تجربه کرده بودند. زنان مصاحبهشونده از کشورهای افغانستان، ایران، امارات متحده عربی، بحرین، سودان، سوریه، عربستان سعودی، فلسطین، مصر، یمن هستند.
انجام این تحقیق بدون همراهی و حمایت زنان مدافع حقوق بشر که تجربیات دشوار خود را با ما به اشتراک گذاشتند، امکانپذیر نبود، زنان شجاع و مقاومی که بهرغم تحمل آزارهای گوناگون همچنان به فعالیت و تلاش برای دستیابی به حقوق انسانی برابر ادامه میدهند. فمنا از مقاومت زنانی که در مسیر دشوار برابری گام میگذارند، قدردانی میکند. به امید روزی که هیچ کنشگری در این منطقه به خاطرحقوق انسانیاش مورد سرکوب سیستمهای امنیتی قرار نگیرد.