نقش چای در تاریخچه سلامت روان زنان سیاه و سنتهای خودمراقبتی به منزله مقاومت
استفانی ایونس
ترجمه و تلخیص: یارا
استرس همچنان چالشی جهانی است که سلامت روان افراد را تهدید میکند. خودمراقبتی عنصری حیاتی است اما بهطوری محدود و تقلیل یافته در گفتمان عمومی غالب تعریف شده است. این مقاله به سنتهای آفریقایی نوشیدن چای میپردازد تا پیوند میان خودمراقبتی فردی و مراقبت جمعی را نشان دهد. من مفهوم «سلامت تاریخی» را تعریف میکنم که به کردارهای خودمراقبتی زنان سیاه اشاره دارد، کردارهایی که هم همزمان فردی و جمعیاند. استدلال میکنم که خودمراقبتی، یک استراتژی تاریخی است که زنان سیاه برای مقاومت در برابر ظلم و ستم به کار بستهاند. خاطرات زنان سیاه در آفریقا، آسیا، اروپا، کارائیب و آمریکا، دستورالعملهایی برای کردارهای مراقبت از خود و دیگران و همچنین آموختن، ایجاد و آموزش راهکارهای موثر مدیریت استرس ارائه میدهد.
این پژوهش با بررسی روایات زنان سیاه، نشان میدهد که چای ابزاری برای سلامتی و مراقبت در اجتماعات سیاه بوده است. روایات حاکی از آن است که کردارهای فردی مراقبت از سلامت روان، آثار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد. در این مقاله همچنین تاریخچه کاربست شراب و یوگا توسط زنان سیاه به منزله ابزاری برای فهم و اجرای کردارهای مراقبتی مدنظر قرار میگیرد. مرور این روایات تاریخی، پیچیدگیها و ظرافتهای کردارهای مراقبتی و استراتژیهای زنان سیاه را در راستای بهبود سلامت روان نشان میدهد؛ از جمله نوشیدن چای که از موثرترین کردارهای مدیریت استرس و مراقبت جمعی بوده که ابزاری برای مقاومت در برابر خشونت فردی و ساختاری محسوب میشده است.
در دهه گذشته مطالعات در زمینه سلامت، تندرستی، لذت و خودمراقبتی زنان سیاه به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است. اما عموما میان صنعت سلامت و تندرستی و ترویجگران خودمراقبتی فاصله و جدایی وجود دارد و نیاز به صحبت کردن از رابطه میان خود و ساختارها همچنان حس میشود. لیدی چابلیس،[1] آیکون ترنس، با الهامگیری از فرهنگ جنوبی زنان سیاه در دهه ۱۹۶۰، اصطلاح «چای را بریز»[2] را در زندگینامه خود به کار برد و به آن رواج بخشید. منظور او از این اصطلاح، گفتن حقیقت بود. به عبارت دیگر «چای را بریز» را به معنای «حقیقت را بگو» استفاده کرده بود. اما در فرهنگ عامه این اصطلاح در معنای «غیبت کردن» یا «به اشتراک گذاشتن رازها» تکامل و رواج پیدا کرد. زنان سیاه قرنهاست که در حال ریختن چایند(بازگویی حقیقتند). برای مثال داستان معروف «مهمانی چای بوستون» عموما به تاریخ زنان سیاه نسبت داده میشود اما پیوندهای شگفتانگیز همچنان حاضرند. مایا آنجلو، در یکی از کتابهای مجموعه زندگینامه خود با عنوان «نامهای به دخترم»[3] عبرتها و درسهایی که در طول زندگیاش آموخته را به اشتراک گذاشته است. او در این کتاب درسی مهم را به یاد میآورد که از مادرش آموخته است؛ «برای درمان تب، چای ننوش»[4]، به این معنی که به عنوان یک زن سیاه با نگاه و ابزارهای خودت زندگی کن و پیش برو. در جلد آخر زندگینامه با عنوان «مادر، من، مادر»،[5] آنجلو یادآور میشود: «مادر گفت “تو دختر منی.” برای درمان تب چای ننوش. تو زنی روی پای خودت هستی.»
آنجلو یکی از زنانی پرشماری است که در خاطرات خود درسها و راهکارهای قدرتمندسازی زنان سیاه را به نسلهای بعد انتقال داده است. جمله «برای درمان تب چای ننوش» در برخی از حلقهها و محافل بسیار شناخته شده است اما نه به اندازه «چای را بریز.» هر دو جمله سنتهای خردورزی و قدرتمندسازی زنان سیاه را آشکار میکنند. «برای درمان تب چای ننوش»، شایسته توجه است چراکه درسهای مهمی درباره سلامت روان و ابزارها و راهکارهای موجود و در دسترس مانند چای دارد، درسهایی از تلاشجمعی و اجتماعمحور برای سلامتی و تندرستی.
سلامتی یک کردار است، تمرین مراقبت است، مراقبتی که ابزاری است در برابر منابع داخلی و خارجی استرسزا. برخی سلامتی و تندرستی را یک مهارت، یک علم یا حتی هنر تلقی میکنند. در پژوهش من، سلامت روان، مجموعهای از کردارها و تمرینها قلمداد شده است، یک عادت، یک شیوه و سبک زیستن. مانند کسی که پزشکی میکند، مانند یوگا کردن، ساز زدن، ورزش کردن، زنان سیاه در نوشتههای خود، کردارهای و تمرینهای خودمراقبتی رادیکال، مراقبت جمعی، سلامت روان و تندرستی و سلامتی پایدار را ثبت کردهاند. ارزش جمعی سلامت روان در فمینیسم آفریقایی مشهود است. رزالین تربورگ پن، در کتاب «زنان در آفریقا و دیاسپورای آفریقایی (۱۹۹۷)»[6] مینویسد: «مهمترین و برجستهترین ارزشهای تئوری فمینیستی آفریقایی، خلق و توسعه استراتژیهای بقا و تابآوری و همچنین ترویج و تشویق اتکا بر خود و خودکفایی از طریق شبکههای زنانه است. از طریق بررسی روایات بقا و خودکفایی جمعی، میتوانیم پل ارتباطی میان خودمراقبتی و مراقبت از دیگری را پیدا کنیم. آنجلا دیویس در سال ۱۹۸۷ در یک سخنرانی در دانشگاه بنت، استدلال کرد که سلامت روانی و فیزیکی با جنبشهای رهاییبخش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرتبطند. او در مصاحبهای مربوط به سال ۲۰۱۸ نیز از اصطلاح «خودمراقبتی جمعی» استفاده کرد تا نشان دهد توجه به تندرستی و سلامت روان خود لزوما به معنای نادیدهگرفتن سلامت دیگران نیست. زنان سیاه به خوبی درک کردهاند که بعید است گروههای دیگر به حمایت و مراقبت از اجتماعات سیاهان بپردازند، بنابراین خودشان باید دستبهکار شوند و این کار را انجام دهند. از زنان سیاه انتظار میرود مراقبت ارائه دهند، اما خود این زنان به ندرت مراقبت دریافت میکنند.
من در این پژوهش با نگاهی به گذشته ابتدا به نقشهنگاری استفاده از چای و انواع آن از طریق مرور خاطرات و زندگینامهها در نقاط مختلف دنیا میپردازم. سپس با نگاه به لحظه اکنون، در روایتها سنتهای مراقبت جامع و همهجانبه از سلامت روان را شناسایی میکنم و در مرحله آخر با نگاهی به آینده به معرفی انواع چای میپردازم که از این طریق مخاطبان میتوانند به بحث و گفتوگو درباره استراتژیهای خودمراقبتی و بهبود سلامت روان بپردازند. تمامی این سه بخش محوری در پژوهش من، از آثار محققانی چون مایا آنجلو، آنجلا دیویس و تونی موریسون الهام گرفتهاند، محققانی که نوشتههایشان سنتهای آموختن، خلاقیتپردازی و آموزش خودمراقبتی جمعی را مدلسازی میکند. تاریخچه خردورزی زنان سیاه درسهای مهمی برای حوزههایی چون سلامت روان و مراقبت دارد. در مقالهای که با عنوان «آیا تاکنون خودمراقبتی را اشتباه انجام دادهایم؟» در واشنگتن پست منتشر شده، آنجلیکا پوزیو، محقق فرهنگ و سلامت، تصدیق میکند که خودمراقبتی برای زنان سیاه حائز اهمیت بسیار بوده است و همچنان برای کسانی که با نابرابریهای ساختاری مواجهند امری رادیکال است، چرا که به جز خود زنان سیاه و دیگر افراد تحت ستم، کسی به فکر آنها نیست و برایشان مبارزه نمیکند. پوزیو البته به فهم من نسبت به مراقبت ارجاع میدهد و میگوید خودمراقبتی زمانی که جمعی باشد بهترین و موثرترین رهاوردها را دارد: «ایونس که متخصص نوشتهها و آثار فمینیستهای سیاه در حوزه سلامت روان است باور دارد که حتی منظور آدری لرد از طرح مسئله خودمراقبتی، ایجاد شکافی عمیق میان خود و جمع و اجتماع (community) نبوده است. او خودمراقبتی را در نسبت با اطرافیانش مدنظر قرار میدهد. مراقبی که نه فقط فردی و نه فقط جمعی، بلکه هم فردی و هم جمعی است.»
به مبحث چای و نقش و اهمیت آن در سنتهای مراقبتی و التیامبخشی زنان سیاه بازگردیم. از بهبود خلقوخو، درمان سرماخوردگی، کنترل سلامت باروری و … گرفته تا راهپیمایی و سازماندهی سیاسی، زنان با استفاده از چای، التیامبخشی را تمرین کردهاند. خاطرات و زندگینامههایی که بررسی کردهام از ۴۰ کشور و ۳۰ ایالت در آمریکا بودهاند و به بیش از ۱۰۰ نوع چای در آنها اشاره شده است. کنش نوشیدن چای را نمیتوان از مسئله نژاد، طبقه، جنسیت، کار و استعمار جدا کرد. این پژوهش به نوعی تاریخچه عامه و غالب تولید و مصرف چای را بغرنج میکند و به چالش میکشد و برای چایدوستان در نقاط مختلف دنیا چیزهایی برای آموختن و لذتبردن از تبادل فرهنگی دارد.
محقق فرهنگی، برنیس جانسون ریگان که در همین حوزه نیز تحقیقاتی انجام داده و در کتاب «زنان در آفریقا و دیاسپورای آفریقایی (۱۹۹۷) نیز مشارکت داشته، چای را به منزله یک سنت فرهنگی شناسایی میکند و مخاطبان را به چالش میکشد تا فضایی برای پیوند برقرار کردن میان فرهنگ و سلامت ایجاد کنند. ما این فرصت را داریم که بواسطه خلق این فضای مشترک از گذشته به اکنون پل بزنیم و دانش تاریخی گذشته را در راستای منافع کلان جامعه به کار بگیریم. در جدول زیر مشاهده میکنید که روایتهای تاریخی کاربردهای متنوع و همهجانبهای را برای چای معرفی میکنند. از زمان گذاشتن برای آماده کردن چای و فرآیند آرامشبخش آن، سودمندیهای جسمانی نوشیدن چای تا شبکهسازی (کلوبهای سوادآموزی) و سازماندهی سیاسی(فعالیتهای جنبشی).
سیاسی | اقتصادی | اجتماعی | روحی/معنوی | جسمی | روانی |
جنبش ضد نوشیدن الکل | استعمارگری | سنتهای آشپزی | بودائیسم | سلامت باروری | اضطراب |
سیاستهای کاخ سفید | بردهداری | جشنها و مناسک رهاییبخش | جمعآوری پول برای کلیسای مسیحیت | سرماخوردگی | افسردگی |
جنبش میتو و تارانا بورک | کار کشت و اتحادیهسازی | سوادآموزی و آموزش | یعودیت | آرام کردن علائم بیماری | ریلکس کردن |
جنبش BW | مالکیت کسبوکار | تربیت و جامعهپذیری کودکان | آفریقاییها و مردم بومی | تقویت صدا | سبک زندگی آرام |
کلوپهای عصرانه | زیبایی |
بازخوانی و بررسی روایات و خاطرات زنان سیاه به خوبی نشان میدهد که چگونه از چای برای بهبود و ارتقای سلامت روان و کاهش اضطراب استفاده کردهاند. زنان سیاه در سراسر دنیا، صدها نمونه چای مختلف را شناسایی کردهاند و روایات حاکی از سنتهای متکثری در قارههای مختلف است. پرواضح است که این زنان تنها به کاربرد چای بسنده نکردهاند و آن را در کنار دیگر روشها مانند مدیتیشن و تمرینات ذهنآگاهی، تمرینات جسمانی، شبکهسازی، دعا کردن، ترویجگری، مبارزه و آموختن به کار گرفتهاند.
بنا بر گفته «مجمع مطالعه زندگی و تاریخ آفریقایی-آمریکایی»،[7] پژوهشها در زمینه چای و سلامت، معنای مقاومت را وسعت بخشیده است. صورتبندی زنان سیاه از سلامت روان و نوشتههایشان در زمینه خودمراقبتی جمعی باید بیش از پیش در بطن مباحث جریان اصلی حول سلامت و تندرستی قرار بگیرد. این نوشتهها، به فهم ما از سلامت روان عمق میدهد و معنای مبارزه با بیعدالتیها علیه سیاهان در حوزه عدالت را برایمان روشن میکند. چای بوضوح روشی است برای ارتقا و افزایش فهم خود نسبت به تندرستی و سلامت روان. تاریخچه خردورزی و روشنفکری زنان سیاه میتواند به گسترش مطالعات و پژوهشها نیز کمک کند و خاطرات این زنان درسهای مهمی برای تداوم و پایداری فردی و همچنین شبکهسازی سیاسی دارند.
در زمستان سال ۲۰۲۱، یک مغازه چای را در آتلانتا دیدم که زنی سیاه صاحب آن بود. پس از این مواجهه، تصمیم گرفتم پرسوجو کنم که زنان سیاه در سراسر دنیا، از جمله رزا پارکس و نائومی اوساکا، چگونه از چای به عنوان ابزار خودمراقبتی و محافظت از سلامت روان استفاده میکردند. رزا پارکس نوع خاصی از چای را مینوشید و بعدها گیاهخوار شد. اوساکا نیز اخیرا به مدیتیشن روی آورده است و به طور روزانه چای سبز مینوشد. پرسش خود را طرح کردم: «در دیاسپورای آفریقایی، زنان درباره چای و سلامت چه نوشتهاند؟» پاسخهایی که یافتم بسیار پیچیده، مسحورکننده و سودمند بودند. پژوهشها روشن میکنند که استفاده از چای، نیازمند دقت نظر است، به دلیل خاصیت سمی برخی گیاهان، از جهت ضرورت حفظ تعادل میان پزشکی مدرن و پزشکی تلفیقی، به دلیل استعمار و غارت زمین و همینطور توجه به خشونت سرمایهدارانه و استثمار نیروی کار.
«برای درمان تب، چای ننوش»، به معنای پافشاری بر حق خودمراقبتی و اولویت قرار دادن سلامت تن و روان است. این جمله توسط نویسندگان متعددی صورتبندی شده است. کنشگر جنبش میتو، تارانا بورک در کتاب خود[8] خونسردی و اعتماد به نفس را مسیر رسیدن به سلامت روان میداند. با توجه به تمام نیروها و قدرتهای تاریخی که سیاهان را به عزتنفس پایین و رفتار مطیعانه و فرودستانه محکوم میکند، خویشتنداری و خونسردی مردم سیاه همواره کنشی سیاسی بوده است.
دکتر کانیکا بل در کتاب «سلامت روان زنان سیاه: برقراری تعادل میان قدرت و آسیبپذیری»[9] مینویسد: «بسیاری از زنان سیاه تاریخچهای از کردارها و سنتهایی دارند که به آنها برای بهبود و حفظ سلامت روان کمک کرده است، اما به دلایل مختلفی امروز از این سنتها فاصله گرفتهاند. بکی از روشهای ارتباط برقرار کردن با خود، بازگشت به سنتهایی است که در گذشته باعث و بانی خلق لذت و خوشی در زندگی بودهاند. قدم مهم بعدی، آموزش این سنتها به زنان دیگر و همچنین نسلهای جدید است. روایات تاریخی، رهنمودهایی برای خودمراقبتی ارائه میدهند؛ مراقبت از طریق ایجاد فضاهای مشترک، گرد هم آمدن برای معاشرت، آموزش و سازماندهی.
میز چای زنان سیاه، به طور تاریخی فضایی برای التیامیابی و به اشتراک گذاشتن دیدگاهها بوده است. با مطالعه روایات زنان سیاه درباره سلامت روان، میتوانیم به کردارهای سلامتافزایی خود متعهد شویم، «چای را بریزیم» و حقیقت را درباره قدرت خونسردی و اعتماد به نفس بگوییم. ما هم مانند زنان سیاه پیش از خود، باید به خواندن و نوشتن ادامه دهیم و برای «درمان تب چای ننوشیم.»
[1] Lady Chablis
[2] pour the tea
[3] A Letter to My Daughter
[4] take no tea for the fever
[5] Mom & Me & Mom
[6] Women in Africa and the African Diaspora (1997)
[7] The Association for the Study of African American Life and History
[8] Unbound: The Story of My Liberation and The Birth of the Me Too Movement (2021)
[9] Black Women’s Mental Health: Balancing Strength and Vulnerability