نویسنده: یارا
در دو دهه اخیر نقشهای زنان مدافع حقوق بشر و حوزههای کنشگریشان گسترش پیدا کرده است و توانستهاند مطالبه حقوق برابر و انسانی برای زنان را گسترش دهند. اما در عوض به همان نسبت هم بیشتر از همیشه هدف سیستمهای امنیتی قرار گرفتهاند. سیستمهای امنیتی با پیروی از ایدئولوژی حکومت، زنان را شهروندان درجه دوم و محدود به وظایف مادر و همسری میدانند، و تمام تلاش خود را کردهاند تا به شیوههای مختلف مانع تداوم فعالیت کنشگران و گروههای فمینیستی و برابریخواهانه شوند.
یکی از شیوههای مرسوم در جبنش زنان، به اشتراکگذاشتن تجربه بازجویی و زندان با بقیه اعضای گروه و کمپین بود تا آنها هم بدانند که در صورت بازداشت با چه شرایطی مواجه میشوند و آمادگی بیشتری برای مقابله با تاکتیکها و شیوههای فشار سیستمهای امنیتی داشته باشند. همه ما حق داریم برای دستیابی به مطالباتمان، فعالیتهای مدنی داشته باشیم، اما لازم است به دلیل سرکوب شدید فعالیتهای مدنی بیشتر بدانیم که در صورت بازداشت چه چیزی در انتظارمان است تا حداقل از لحاظ ذهنی آمادگی بیشتری برای مواجهه با ترفندها و شگردهای بازجوها داشته باشیم.
در این مطلب، به مواردی میپردازیم که بازجوها به صورت کلی علیه کنشگران بازداشتشده استفاده میکنند تا او را وادار به ارائه اطلاعات و یا حتی اعترافهای دروغین علیه خود و فعالیتهایش کنند.
حبس انفرادی
کنشگران در دوره بازداشت، به احتمال زیاد در سلول انفرادی نگهداری میشوند، حتی اگر چند نفر از اعضای یک گروه به صورت همزمان بازداشت شده باشند. حبس در سلول انفرادی، و قطع ارتباط با دنیای بیرون، شما را در وضعیت آسیبپذیری قرار میدهد که توان درک و تحلیل اوضاع را را از دست میدهید و گاهی برای پایان شرایط حاضرید که هرچیزی را بپذیرید.
ساعات طولانی و طاقتفرسای بازجویی
ساعات بازجویی طولانی، وادار کردن فرد بازداشتشده به ایستادن به مدت طولانی، بازجویی در ساعات میانی شب از روشهای دیگری است که به کرات در بازجوییها استفاده میشود تا خسته شوید و کنترلتان بر شرایط را از دست دهید و آنچه را بازجو میخواهد بنویسید و بپذیرید. هرچند نمیتوان بر این شرایط کنترل چندانی داشت، اما سعی کنید در ساعات غیربازجویی و زمانهایی که در سلول هستید، به اندازه کافی استراحت کنید. خوابیدن کمک میکند تا بتوانید ذهنتان را دوباره جمعوجور کنید.
وقفههای طولانی بین جلسات بازجویی
گاهی بازجوها برای تنبیه و یا فشار بیشتر بر شما، روزها و یا هفتهها بین جلسات بازجویی وقفه میاندازند تا در سلول انفرادی به مرز فروپاشی روانی برسید و به پذیرش اتهامات دروغین تن دهید. در مطلب سلول انفرادی؛ رنجها و مقاومتها، برخی از روشهای تابآوری در چنین شرایطی را با شما به اشتراک گذاشته بودیم تا با آگاهی از آنها شاید بتوانید به خودتان برای تحمل انفرادی کمک کنید.
تهدید به صدور احکام سنگین
تهدید به محکومیت سنگین زندان، یکی از اولین روشهای بازجویان برای درهم شکستن روحیه فرد بازداشتشده است. بازجوها به خوبی میدانند که اغلب افراد دستگیرشده و به خصوص کنشگران امیدوارند که با قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شوند. به همین دلیل به هر اتهامی که بازداشتتان کرده باشند، تلاش میکنند تا در همان ابتدا با تهدید به ماندن طولانیمدت در زندان، این روزنه امید را به عاملی برای درهم شکستنتان تبدیل کنند. آنها وعده میدهند که اگر میخواهی آزاد شوی، باید همکاری کنی. همکاری هم یعنی هر آنچه را بازجو میگوید بپذیرید. تا جایی که میتوانید به وعدهها و تهدیدهای بازجوها اعتماد نکنید. فراموش نکنید که حتی اگر با وثیقه سنگین به صورت موقت آزاد شوید، در کمتر از دوماه باید در مقابل قاضی در برابر اعترافاتی که کردهاید و اتهاماتی که قبول کردهاید، از خودتان دفاع کنید.
تهدید به شکنجه و آزار جنسی
همکاری نکردن با بازجوها و تن ندادن به خواستههای آنها ممکن است شما را در معرض تهدید به شکنجه و یا حتی آزار و اذیت جنسی قرار دهد. بازجو با نشان دادن نارضایتیاش از روند تحقیقات تهدیدتان میکند که همکاران دیگرش شما را به حرف درمیآوردند، که بزرگتر از شما هم در آن اتاقهای بازجویی به حرف آمده و شما که در مقابل آنها عددی نیستید، که با دو بار چک خوردن یا شلاق به حرف میآیید. ممکن است به شکنجه جنسی تهدید شوید و یا حتی بازجو اقدام به آزار و اذیتتان کند. تشخیص اینکه چه زمانی این تهدیدات واقعی میشوند، کار بسیار دشواری است. در درجه اول فرض را بر این بگذارید که این تهدید واقعی نیست و برای ترساندن شماست و سعی کنید تا حد امکان ترستان را بروز ندهید. اگر تهدیدها واقعی شد، متاسفانه هیچ راهکاری وجود ندارد که بتوانیم شکنجه را بهتر تحمل کنیم، و خودتان باید این تصمیم دشوار را بگیرید که میخواهید به مقاومت ادامه دهید یا باب گفتوگو با بازجو را باز کنید.
فشار بر اعضای خانواده و دوستان و تهدید آنها
یکی از ترفندهای بازجوها برای واداشتن شما به اعتراف و قبول اتهامات، اعمال فشار بر اعضای خانواده و تهدید آنهاست. در موارد متعددی، فرد بازداشتشده را تهدید کردهاند که اگر همکاری نکند، اعضای خانوادهاش دستگیر خواهند شد. فشار بر والدین، همسر، خواهر و برادر، فرزند و حتی یکی از دوستان و همجنبشیهایتان میتواند نقطه ضعف شما در مقابل بازجو باشد. باید توجه داشته باشیم که حتی اگر این تهدیدها در مواردی به واقعیت تبدیل شوند، باز هم فقط وسیلهای برای وادار کردن شما به اعتراف است و نمیتواند چندان طولانی شود. در چنین شرایطی تا حدامکان باید روحیهتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید که مقاومت در برابر پذیرش اتهامات، میتواند شرایط پرونده را در دادگاه برایتان آسانتر کند.
القای احساس عذاب وجدان
در دوران بازداشت، در حالیکه باید تا حد امکان تمرکزتان را بر جلسات بازجویی بگذارید، نگرانی دایم نسبت به وضعیت خانواده و اطرافیانتان به وزنهای سنگین روی دوشتان تبدیل میشود. بازجو هم با علم به این موارد، سعی میکند با دادن احساس عذاب وجدان و پررنگکردن نقش شما در بدبختی و به دردسر انداختن اطرافیانتان، و مصائبی که برایشان ایجاد کردهاید، شما را از طریق بار روانی مسئولیتی که در قبال نزدیکانتان دارید، وادار کند که در بازجوییها همکاری بیشتری کنید، بیشتر بنویسید و آنچه را بازجو می خواهد در اختیارش بگذارید.
« دلت به حال پدر و مادرت نمیسوزه؟ بچهات الان نیاز به مادر/پدرش نداره؟ به فکربچهات نیستی؟ پدر و مادر پیرت انسان نیستن؟ گناه ندارن؟ دوستات بخاطر تو گرفتار شدن وگرنه اونها که کاری نکرده بودن.» از جملاتی است که کنشگران به کرات از بازجوها شنیدهاند. در چنین شرایطی باید به خود یادآوری کنید پدر و مادر، همسر و فرزندتان در خارج از زندان حلقهای از افراد امن را دارند که از آنان مراقبت کنند و بهتر از شما که در زندان هستید، میتوانند خودشان را مدیریت کنند.
ارائه اخبار نادرست درباره خانواده و یا شرایط خارج از زندان
بازجوها در موارد بسیاری برای اینکه فرد بازداشتشده را از لحاظ روانی در هم بشکنند، به او اخبار نادرست و دروغ میدهند. گاهی این اخبار درباره وضعیت سلامتی افراد خانواده است، مثلا اینکه فلان فرد خانوادهات سکته کرده، فوت کرده، در بیمارستان بستری شده، و یا حتی او هم بازداشت شده است و در یکی از سلولهای انفرادی است. بازجو در این شرایط وعده میدهد که اگر همکاری کنید، اجازه میدهد به خانوادهتان تلفن بزنید.
در موارد متعدد دیگری بازجوها برای درهمشکستن روحیه مقاومت کنشگران و فعالان سیاسی، بخصوص بعد از دستگیریهای فلهای در جریان خیزشها و تظاهراتها، با ارائه اخبار نادرست و حتی گاهی نشان دادن تیتر روزنامهها و اخبار ساختگی تلاش میکنند تا اوضاع متفاوتی از آنچه فرد بازداشتشده در ذهن دارد، برایش ترسیم کنند. مثلا در جریان بازداشتهای گسترده سال ۸۸، برخی از فعالان در اتاق بازجویی با روزنامههایی مواجه شده بودند که خبر از اعترافات گسترده دیگر فعالان سیاسی سرشناس دستگیرشده یا صدور حکم اعدام برای رهبران جنبش میداد و به همین دلیل حاضر به اعترافات تلویزیونی شده بودند.
ادعای وجود مدارک و اسناد متعدد علیهتان
بازجو ممکن است در اتاق بازجویی ادعا کند متن چتها یا اطلاعاتی از مکاتبات و مراودات شما در اختیار دارد. در درجه اول تا سندی را ندیدهاید به حرفهای بازجو اطمینان نکنید. در وهله دوم حتی با دیدن سند و مدرک هم میتوانید همه چیز را کتمان کنید. البته این بستگی به میزان آمادگی ذهنی و روانی شما در شرایط بازجویی دارد اما یادتان باشد اقرار متهم مهمترین دستمایه دادگاه برای محکومیت شماست. ساختن مدرک برای سیستم امنیتی کار سادهای است، پس بهتر است تا میتوانید انکار کنید.
تلاش برای برقراری ارتباط دوستانه
تلاش برای برقراری ارتباط دوستانه با متهم یکی از روشهای پرتکرار بازجوها برای واداشتن شما به همکاری است. معمولا یکی از بازجوها که مودب و مهربان ظاهر میشود، تمام تلاش خود را میکند تا با شما وارد مکالمه شود، خودش را دلسوز نشان میدهد و برای جلب اعتمادتان ممکن است یک تماس تلفنی و یا اجازه ملاقات هم بدهد، و یا کتاب و خودکار و کاغذ در اختیارتان بگذارد که با خودتان به سلول انفرادی ببرید. اگر در چنین شرایطی باور کردید که او بازجوی خوبی است و خیر و صلاحتان را میخواهد، یعنی در بازی بازجوی خود گرفتار شدهاید.
در موارد متعددی دیده شده که بازجوها تلاش میکنند با فرد بازداشتشده رابطه عاطفی ایجاد کنند و از این طریق او را ترغیب به همکاری کنند، بخصوص درباره زنان کنشگرانی که سابقه فعالیت کمتری دارند و یا تجربه بازجویی نداشتهاند، و در خارج از زندان به گروه حمایتی دسترسی ندارند. افتادن در دام رابطه عاطفی و احساسی با بازجو و اعتماد به او اشتباهترین کاری است که میتوانید در حق خودتان انجام دهید.
فشار از طریق ورود به حریم خصوصی
یکی از شیوههای بسیار رایج بازجوها برای آزار و تحت فشار گذاشتن کنشگران بازداشتشده، استفاده از زندگی خصوصی و روابط عاطفی است. افراد بسیاری، بخصوص زنان جوان کمتجربهتر، روایت کردهاند که روابط خصوصی آنها، عکسهای شخصی و ارتباطات عاطفیشان دستمایه آزارهای جنسی و روانی در اتاقهای بازجویی شده است. تا حد توان به این رفتارها اعتراض کنید، طبق قانون سوالاتی که در بازجویی از شما پرسیده میشود باید در چارچوب اتهاماتتان باشد.
وعده آزادی دروغین
در شرایطی بازجوها به شما وعده میدهند که فردا و یا فلان روز آزاد میشوید. در حالیکه این روزها را با رویای شیرین آزادی سر میکنید، متوجه میشوید که خبری از آزادیتان نیست و این وعده در حقیقت برای آزار و اذیت شما و وادار کردنتان به همکاری بوده است. وعدههای ناگهانی بازجوها مبنی بر آزادیتان را باور نکنید، اگر قرار باشد آزاد شوید، باید مراحل اداری و قانونی در دادسرا طی شود و خانوادهتان برایتان وثیقه بگذارند تا در نهایت آزاد شوید.