نادا نشاط، وکیل و فیزیکدان، در «مرکز کمکهای حقوقی به زنان مصر» فعالیت میکند. او در این مرکز مشغول برنامهای است با عنوان مشارکت عمومی برای زنان، که تمرکزش بر تقویت جنبش فمینیستی، پیشبرد حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان، ترویجگری بینالمللی، و بررسی موضوع تغییرات آبوهوایی است.
مرکز کمک حقوقی زنان مصر، یکی از پیشگامان الحاق خودمراقبتی به استراتژیهای سازمانی است. آنطور که نادا میگوید از سال ۲۰۱۴ به دلیل وضعیت آشفته، قطبی شدن کشور و اختلافات سیاسی در مصر، کنشگران و کارکنان این مرکز با فشارهای بسیاری مواجه شدند که هم سازمان و هم خانوادههایشان را تحت تأثیر قرار داده بود و ضرورت وقفه در کار و استراحت و بهسازی فردی و اهمیت به خودمراقبتی و تندرستی با تدوین استراتژیهایی در برنامههای این مرکز الحاق شد.
گفتوگوی ما با نادا نشاط را درباره اهمیت خودمراقبتی برای کنشگران و جنبشهای فمینیستی و حقوق بشری با هم میخوانیم.
***
به نظر شما، چرا خودمراقبتی برای همه، بویژه برای زنان مدافع حقوق بشر مصری، در سطوح فردی، سازمانی، و جنبشی مهم است؟
خودمراقبتی، چه در سطح شخصی، سازمانی، و یا حتی در چارچوب جنبش فمینیستی، یکی از حیاتیترین عناصر برای کنشگران و زنان مدافع حقوق بشر است. اهمیت خودمراقبتی فراتر از مرزهای جنبش فمینیستی است و در گسترده وسیعتر جنبش حقوق بشری طنینانداز میشود.
اغلب، این واقعیت را نادیده میگیریم که این حق ذاتی ماست که که به تندرستی خود توجه کنیم، فضایی شخصی برای خودمان ایجاد کنیم، و در آیینها و مناسکی مشارکت کنیم که حس امنیت و آرامشمان را تقویت میکند. ما در محیطهای چالشبرانگیزی فعالیت میکنیم، که مشخصه آن خشونت، محدودیت فضاهای مدنی، و موقعیتهای پیچیده حقوقی است که بهویژه بر زنان تاثیر میگذارد. به همین دلیل هم مراقبت از خود اهمیت ویژهای دارد. اولویتدهی به زندگی فردیمان ورای تلاشهای حرفهای بسیار مهم است و باید به علایق شخصی، خانواده، جوامع و خانههایمان هم توجه کنیم، حتی اگر مستقل و جدا از خانواده زندگی میکنیم.
در سطح سازمانی هم بسیار مهم است که ماهیت دشوار، پر از مسئولیت و استرس کار ما به رسمیت شناخته شود و سیاستهای سازمانی به اجرا گذاشته شود که مراقبت کارکنان از تندرستی و سلامت خود را الزامی میکند. این سیاستها شامل انعطافپذیری در ساعات کاری، مکانیسمهای اعتمادسازی، استراتژیهای تقسیم کار، در نظر گرفتن جبرانهای مالی، ساعات وقفه در طول روز کاری، و فراهم کردن فرصتهایی برای سفر و کسب تجربه و مهارتهای جدید میشود.
تاثیر چنین سیاستهایی به سطح بالاتر هم گسترش مییابد و بر جنبشهایمان تأثیر میگذارد. ما باید بتوانیم همچنان بار سنگین ترویج و دفاع از حقوق زنان را در این محیط چالشبرانگیز به دوش بکشیم و آن را به فضاها و سطوح مختلف ببریم. اگر نتوانیم این فشار را مدیریت کنیم، ممکن است در تواناییمان برای ادامه کار مانع ایجاد شود، و یا با دشواری بسیار به مسیرمان ادامه دهیم. هرچند خشم یک احساس سالم در نظر گرفته میشود، اما همیشه نباید به عنوان نیروی محرکه اصلی خود به آن تکیه کنیم.
شیوههای خودمراقبتی از چه راههایی به شما و سازمانتان در تداوم فعالیت و تضمین تندرستی کمک کردهاند؟
مرکز کمک حقوقی زنان مصر، به عنوان یکی از پیشگامان ادغام خودمراقبتی در استراتژیهای خود و برنامهریزی برای اولویتدهی به تندرستی کارکنان خود برای مواجه با چالشهاست.
ما به طور غیررسمی از سال ۲۰۱۴ قدم در مسیر خودمراقبتی گذاشتیم که البته این اقدام ناشی از وضعیت آشفته، قطبی شدن کشور و اختلافات سیاسی در مصر بود. این عوامل، تکتک ما را هم در داخل سازمان و هم در خانوادههایمان تحت تأثیر قرار میداد، چون با خشونت و آزردگی و رنج شدید، دستوپنجه نرم میکردیم. ما فشارهایی را تجربه میکردیم که از نظر روانشناختی به آن ترومای ثانویه میگویند و این وضعیت سازمان را وادار کرد تا ضرورت وقفه در کار و استراحت و بهسازی فردی را به رسمیت بشناسد.
ما یک فضای اختصاصی برای برگزاری دورههای تندرستی و آموزش اعضای مرکز ایجاد کردیم و توصیه اکیدمان این بود که همه اعضا در این جلسات شرکت کنند. علاوه بر این، سفرهایی را به خارج از قاهره شروع کردیم که محوریت آن بر جلسات تندرستی و سلامت روان برای کارمندان و خانوادههایشان بود. این سفرها به عنوان فرصتی برای بررسی برنامه استراتژیک و حضور در تمرینات بهداشت روانی، از جمله استراحت و گفتوگوهای آزاد برای مواجهه و بررسی دغدغهها و نگرانیهای افراد بود. علاوه بر این، با ارجاع افراد به روانشناس و یا هماهنگی با پزشکان برای ارزیابی کارکنان، و تامین بخشی از هزینههای لازم از طریق بودجه سازمان، دسترسی کارکنان به جلسات تراپی و روانشناسی را تسهیل میکنیم.
جاانداختن و بهکارگیری تفکر خودمراقبتی، بخصوص در جنبش زنان، با چه چالشهایی همراه است؟
چالشها هم در سطح فردی و هم در سطح سازمانی قابل توجه هستند. در سطح فردی، افراد تمایل دارند تا شیوههای خودمراقبتی توصیهشده توسط مشاوران پزشکی را نادیده بگیرند. این غفلت ماحصل فعالیت در محیطهایی است که سرعت کار و میزان وظایف بالاست. بسیاری از مدافعان، تندرستی خود را در این محیط دشوار و پرمسئولیت نادیده میگیرند. در حالی که روی وظایف خاص تمرکز کردهایم و یا در حال کمک به افراد خاصی هستیم، خودمان اغلب به کسانی تبدیل میشویم که بیشترین نیاز را به کمک داریم، و در اولویتدهی به مراقبت از خودمان ناموفق هستیم.
همه ما نمیتوانیم از پس هزینههای گزاف درمانهای روانشناختی بربیاییم. این بدان معنی است که مدافعان همیشه نمیتوانند از طریق متخصصان پیگیر سلامتشان باشند. بنابراین موسسات و سازمانهای غیردولتی باید با ارائه بیمه درمانی که سلامت روان را هم پوشش میدهد، از کارکنان خود حمایت کنند.
چالش دیگر این است که تعداد عوامل استرسزا از ما بیشتر است، و برغم تلاش ما برای اولویتدهی به خودمراقبتی، همیشه دورههای استرسزایی وجود دارد که از مکانیسمها و منابع محدود ما فراتر میرود، و برایمان مشکل ایجاد میکنند. این موضوع بخصوص در مواردی که تمرکز ما بیشتر بر شرایط و وضعیت عمومی است تا وضعیت شخصی و فردی، مشهود است.
در سطح سازمانی، چالش اصلی تامین مالی است که باید به آن پرداخته شود. تأمین مالی برنامههای خودمراقبتی دشوار است، زیرا همه مؤسسات اهمیت داشتن یک برنامه خودمراقبتی برای کارکنان را درک نمیکنند. طرح خودمراقبتی نمیتواند به یک جلسه، یک سفر، و یا چند دوره آموزشی محدود شود. ما باید یک سیاست جامع برای خودمراقبتی ایجاد کنیم، حتی در زمانی که نمیتوانیم دورهها، سفرها یا فعالیتهای دیگر را ارائه دهیم.
ما سازمانها چگونه میتوانیم به این موضوع کمک کنیم؟ ایده داشتن یک سیاست جامع بسیار مهم است، همانند حمایت از سیاستگذاریهایی علیه خشونت یا آزار جنسی در محل کار. فرسودگی شغلی نگرانی جدی در بین اعضا و کارکنان سازمانهای ماست، و به همان میزان که سیاستگذاریهایی برای پرداختن به خشونت و آزار جنسی در محیط کار حیاتی است، باید درباره خودمراقبتی هم چنین سیاستهایی وجود داشته باشد.
متأسفانه، شانس افراد برای برقراری ارتباط یا گوش دادن محدود است مگر اینکه کارمندان ارتباط نزدیکی داشته باشند و این شرایط در همه مؤسسات/سازمانهای غیردولتی وجود ندارد. چنین شرایطی احساس تنهایی را تشدید میکند، به ویژه در مؤسساتی که تمرکزشان بر مسائل فمینیستی و حقوقی است. ما باید درکمان را بالا ببریم که همه ما به نوعی با چالشهای مختلفی روبرو میشویم.
باید یک فضای امن وجود داشته باشد و افراد تشویق شوند که درباره بحرانهایی که دچارش میشویم، بحث و گفتوگو کنند- فضایی که میتوانیم تواناییمان را در حمایت از یکدیگر تشخیص دهیم، به افراد پیشنهاد کنیم که در صورت نیاز مرخصی بگیرند، و با تقسیم مجدد وظایف کاری بین همتایان فشار کاری را برطرف کنیم چون اغلب در شرایطی که برخی از افراد در حال انجام کارهای متعدد هستند، برخی دیگر فشار کاری معقولی دارند و فراموش میکنند که باید در شرایط حساس باید از یکدیگر حمایت کنند. این اقدامات به ما فرصت میدهد که نفس بکشیم.
مهمترین چالش در این مسیر برای سازمان ما، تامین مالی برنامههای خودمراقبتی است، و فهماندن اینکه چرا سلامت روانی و احساسی کارکنانمان اولویت دارند. بسیار مهم است که بر ارزش داشتن یک محیط یادگیری و اشتراک تجربه تاکید شود، که به آموزش اعضای جدید، به ویژه جوانان کمک میکند. علاوه بر این، موضوعات مربوط به قدرت و اقتدار نیز در این میان نقش دارند. چگونه همه میتوانند در داخل سازمان احساس قدرتمندی داشته باشند، و اطمینان حاصل کنند که صدایشان در تدوین سیاستهای مکتوب شنیده میشود. نحوه تعامل کارکنان با هم چگونه است؟ چه درکی از کار و حد و حدود آن دارند؟ به همین دلیل، ما فضاهای مشارکتی برای تصمیمگیری و برنامهریزی استراتژیک ایجاد میکنیم. و این فضاهای مشارکتی به طور قابل توجهی به درک خودمراقبتی کمک میکنند.
چگونه فرهنگ خودمراقبتی و مراقبت جمعی را در بین سازمانها و جنبشهایمان ترویج کنیم؟
یکی از موارد مهمی که به عنوان یک رویه باید مورد توجه قرار گیرد، گنجاندن بیمه سلامت و مراقبتهای بهداشت روان، بهویژه برای مؤسسات/سازمانهایی است که متعهد به حقوق زنان و برابری جنسیتی هستند.
در مواردی که ارائه بیمه درمانی امکانپذیر نیست، سازمانها باید در تامین بخش مهمی از هزینههای درمانی سلامت روان مشارکت کنند. به دلیل افزایش هزینههای درمانی، نیاز به ارائه حمایتهای سلامت روان، نه فقط در مصر، بلکه در سراسر منطقه وجود دارد. محیطهای کاری باید فعالانه از این ابتکار حمایت کنند و درک کنند که سلامت روان نیروی کار در اولویت است و باعث تسهیل همکاری بین مدیران و کارکنان در این زمینه شوند. این عامل ضروری برای حفظ و تداوم فعالیت سازمانهاست، زیرا فرسودگی افراد فعال باعث میشود نسلهای بعدی احساس کنند فعالیت در حوزه عمومی ارزش چندانی ندارد و تمایلی به مشارکت و فعالیت نداشته باشند.
ما چطور میتوانیم مراقبت از دیگر همکارانمان را در گروههایمان نشان دهیم؟ میشود چند مثال درباره مراقبت جمعی در درون گروهها و جنبشها بزنید.
یکی از اقدامات برای کمک به یکدیگر،ارزیابی فشار کاری و سازماندهی آن است. ما در شرایط متنوع و چالشبرانگیزی فعالیت میکنیم که اغلب مجبور میشویم سختتر کار کنیم، و کمکم فضاهای شخصیمان را از دست میدهیم، چون فکر میکنیم نقش ناجی را داریم بدون اینکه به طور کامل مزایا و معایب این مسئولیت را بسنجیم.
مهم است که بدانیم چه نقشی را بازی میکنیم، و اینکه هیچکس از فرسودگی و از پا درآمدن ما سود نمیبرد. به این واقعیت آگاه باشیم که فرسودگی ما به جای کمک به دیگران، به آنها نیز آسیب میزند. قبل از کمک به دیگران، ابتدا باید به خود کمک کنیم، و همه ما باید این را تمرین کنیم.
موسسات و سازمانهای غیردولتی باید نحوه تقسیم کار و وظایف را درک کنند. بسیاری از موسسات قادر به جذب پرسنل جدید یا پرداخت حقوق کافی و مناسب نیستند. ما باید در کار خود حد و مرزهایی را ایجاد کنیم و به آنها پایبند بمانیم و افراد را آنقدر تحت فشار کار قرار ندهیم که دچار خستگی شدید و بیرمقی شوند.
در نظر بگیرید که اگر یک تیم کاری متشکل از پنج نفر است، حجم کار هم باید متناسب با همین پنج نفر باشد. اگر حجم کار برای ۱۰ نفر است، باید افراد بیشتری وارد گود شوند تا به وظایف و مسئولیتهای کاری رسیدگی شود. بنابراین باید یک رویکرد استراتژیک وجود داشته باشد و به استخدام اعضای جدید اولویت داده شود تا حجم کار و وظایف بین افراد تقسیم شود.
علاوه بر این باید به وارد کردن افراد جدید به فضای کاریمان اهمیت بدهیم. ما برای همیشه اینجا نخواهیم بود. باید نسلهای جدیدی از مدافعان را پرورش دهیم تا ادامهدهنده کاری باشند که آغاز کردهایم. ما باید با این دیدگاه از خود مراقبت کنیم.
مؤسسات باید عمیقاً سازماندهی و تعیین اولویتها در کار را در نظر بگیرند و خودمراقبتی را به عنوان بخشی جداییناپذیر کار در نظر بگیرند.