
نویسنده: یارا
برای بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان حقوق زنان، فضای مجازی علاوه بر میدانی برای کنشگری، سازماندهی ترویجگری و خودبیانگری، به عرصهای پر از خشونت و آزار و قلدری تبدیل شده است که در بسیاری موارد سلامت روان را خدشهدار میکند. فضای مجازی به فضایی پر از آسیب و بعضا ساکتکننده تبدیل شده که برخی را به انفعال نیز کشانده است. ناکیتا والریو، پژوهشگر، سازماندهنده اجتماعات و کاردان ایجاد پلهای ارتباط بینافرهنگی، معتقد است فضای دیجیتال بهرغم خشونتهایی که به همراه دارد، همزمان ظرفیتهایی را برای مراقب جمعی باکیفیت و اجتماعمحور فراهم میکند. از آنجایی که خشونتهای مجازی حس انزوا و تنهایی بیشتری به افراد تحمیل میکند، شناختن و تاکید بر ظرفیتهای مراقبتی در دنیای دیجیتال، اهمیت و ضرورت بیشتری مییابد. والریو باور دارد مراقبت گروهی و اجتماعمحور در فضای دیجیتال در سطحی عمیق رخ میدهد و جریان پیدا میکند.
ایجاد گروههای خصوصی مجازی
تمامی گروههایی که در نرمافزارهای ارتباطی با اهداف مختلفی ایجاد کردهایم، منبعی برای مراقبتند. گروههایی که در آنها احساس امنیت میکنیم و میتوانیم برای دریافت حمایت و همدلی به دیگری روی بیاوریم. گاهی این دیگری را حتی از نزدیک ندیدهایم و در فضای حقیقی از او شناختی نداریم. این گروهها برای بسیاری از ما ممکن است مقولهای بدیهی و بیاهمیت به نظر برسد چرا که به طور خودجوش و بعضا ناگزیر شکل میگیرند و بسیاری از ما دستکم عضو یکی از آنها هستیم. اما با محدودشدن ارتباطات فیزیکی به شیوههای مختلف، این گروهها را باید به عنوان منبعی برای ترویج مراقبت جمعی تلقی کرد و آگاهانه و مصرانه برای حفظ و پایداری آنها کوشید. این گروهها میتواند مراقبت اجتماعمحور را دسترسپذیرتر کند. تجربه کرونا درست زمانی که دولتها کاملا شهروندان را ناامید کرده بودند و منابع و مراجع رسمی حمایتی و مراقبتی برای کمک به دوامآوردن وجود نداشت، بهخوبی ظرفیتهای دیجیتال را برای تابآوری نشان داد. ترزا گائو درباره تجربه خود مینویسد: «من هرگز قدرت مراقبت اجتماعمحور مجازی را درک نکرده بودم تا زمانی که خودم تجربهاش کردم. در دوران کرونا در بیمارستان بستری بودم و اجازه ملاقات نداشتم. بیمارستان گوشیام را گرفته بود. به عنوان کسی که برای دریافت مراقبت به ابزارهای تکنولوژی وابستهام، این ممنوعیت برایم بسیار دشوار بود. از بیمارستان که مرخص شدم، یکی از دوستانم، فایل مشترکی در گوگل درست کرد تا افراد اسم خود را بنویسند و برای تماس با من اعلام آمادگی کنند. در وضعیت بسیار بدی به سر میبردم و شدیدا افسرده بودم. توان جستجو برای دریافت حمایت را هم نداشتم. این حرکت را هرگز فراموش نمیکنم. این افراد به من نشان دادند که بخش مهمی از مراقبت اجتماعمحور، مربوط به ایجاد شبکههای مراقبتی آنلاین است.»
کردارهای مراقبتی در فضای مجازی
اما مراقبت در فضای آنلاین فقط در این گروههای خصوصی مجازی جریان ندارد. زمانی که فردی از خشونتهای جنسی و جنسیتمحور که تجربه کرده صحبت میکند، شبکهای از همدلی و حمایت حول او شکل میگیرد. در جنبش میتو (منهم) به اشکال مختلفی این مراقبتها را تجربه کردیم، از حمایت و همدلی شخصی با افراد خشونتدیده گرفته تا معرفی وکیل، رواندرمانگر و … . همگی این اقدامات در عرصه مجازی ممکن شد و صورت گرفت. زمانی که زنان از مواجهه خود با خشونت گشت ارشاد و حجاببانان روایت میکنند، روند مشابهی شکل میگیرد. یکی از مهمترین شیوههای مراقبت در فضای مجازی، حمایت از افرادی است که در صفحات شخصی خود از افسردگی حاد، بیانگیزگی و در موارد حاد از افکار خودکشی و اقدام به خودکشی مینویسند. افراد غریبه و آشنا در شبکههای اجتماعی تلاش میکنند پیگیر وضعیت فرد مورد نظر شوند و به شیوههای مختلفی از او حمایت کنند؛ پیام دادن به او، تماس گرفتن با نزدیکان و آشنایان، معرفی رواندرمانگر و به طور کلی فراهم کردن حمایات تخصصی. البته که برای تبدیل این روندهای مراقبتی به شیوههای بلندمدت و پایدار باید به ساختارمند شدن و سازماندهی این همدلیها و همبستگیها فکر کرد. برای مثال برخی از مشاوران و رواندرمانگران اقدام به ایجاد گروههای حمایتی در قالب جلسات آنلاین برای بازماندگان خشونت جنسی کردهاند.
مراقبت جمعی در برابر حملات مجازی
در مطلبی با عنوان «چگونه در خشونتهای آنلاین مداخله و از خشونتدیدگان حمایت کنیم؟»، به تفصیل توضیح دادیم که چگونه با اتکا به بسترها و ابزارهای مجازی میتوان از افرادی حمایت کرد که مورد حملات و خشونتهای آنلاین قرار میگیرند؛ از حمایت و همبستگی علنی گرفته تا گزارشدادن آزارگران. تمامی این موارد اشکالی از مراقبت جمعی هستند؛ مراقبتی فراتر از خود که البته از منافع فرد نیز جدا نیست و در نهایت میتواند همه ما را شامل شود. بسیاری از افرادی که حملات مجازی را تجربه کردهاند میگویند مراقبتها و همدلیهایی که در همان فضای مجازی دریافت کردهاند برای مواجهه و غلبه بر وضعیت به آنها کمک بسیاری کرده است. ارسال یک پیام، یک کامنت یا یک توییت در حمایت از دیگری، در وهله اول ممکن است بیتاثیر و کماهمیت جلوه کند اما تجربهها و روایات خشونت بر کارکرد مثبت اینگونه حمایتها صحه میگذارد و نشان میدهد مراقبت از دیگری در فضای آنلاین از راههای موثر کاهش آسیبهای خشونتهای دیجیتال است. یک فعال حقوق زنان به یارا میگوید: «درست زمانی که تحت حملههای شدید از سوی جمهوری اسلامی و کاربران وابسته به آنها در شبکههای اجتماعی بودم، شخصی که دورادور میشناختم و حتی یک بار هم او را از نزدیک ملاقات نکردهام، چند فعال را در یک گروه دور هم جمع کرد و جلسهای آنلاین و غیرکاری ترتیب داد برای اینکه بتوانیم حرف بزنیم. با اینکه تعدادی از اعضای این گروه همدیگر را ندیده بودیم و شناختی از هم نداشتیم و حتی در کشورهای مختلف ساکن بودیم، اما این گروه تبدیل به جمعی پایدار شد برای مراقبت از یکدیگر.»
ایجاد فرهنگ مراقبت در فضای آنلاین برای افراد دارای معلولیت
فضاها و ابزارهای دیجیتال برای افراد دارای معلولیت و افرادی که با محدودیتهای حرکتی و جسمانی و غیره مواجهند، اهمیتی دوچندان دارد. اینترنت فرصتی است برای خودبیانگری و شمولیت این افراد که عموما از فضاهای عمومی حقیقی حذف میشوند، بویژه آنجا که شهرها و فضاهای فیزیکی برای حضور افراد دارای معلولیت ساخته نشدهاند و تدابیر لازم را صورت ندادهاند. جنسین لارسن از سازمان World Pulse، از تجربه موفق خود در زمینه ایجاد فضاهای امن، مراقبتی و شمولگرا برای افراد دارای معلولیت روایت میکند: «تجربه به ما ثابت کرده که ایجاد فضاهای آنلاین پایدار برای زنان دارای معلولیت ممکن است، فضاهایی که این زنان در آن عضو میشوند و از مشکلات خود میگویند. ما برخلاف بسیاری از دیگر فضاها، فرهنگ شمولگرایی و مراقبت را در محوریت فعالیتهای خود قرار دادهایم. و این امر از طریق مشارکت، سخن گفتن افراد دارای معلولیت و مدیریت فضا توسط خود این افراد ممکن شده است.» اعضا و رهبران این سازمان معتقدند برغم تمامی خشونتهای موجود، فضای دیجیتال را میتوان به ابزاری رهاییبخش تبدیل کرد و فرهنگ مراقبت را در آن ایجاد کرد و گسترش داد.
نرمافزارهای مراقبتمحور
افزون بر تمامی این موارد، نرمافزارهایی هم با هدف مراقبت از دیگری و یاری رساندن جمعی شکل گرفتهاند. البته باید نسبت به کالاییسازی مراقبت و پولیشدن آن هشیار بود تا مانند مفهوم خودمراقبتی توسط شرکتهای بزرگ مصادره و به منبع سودآوری تبدیل نشود. مهمترین نکته درباره چنین نرمافزارهایی این است که باید بر اساس معیارهای مراقبت اجتماعمحور و با مشورت و مشارکت خود گروههای هدف، ایجاد شوند. برای مثال Be My Eyes، نرمافزاری است که به افراد نابینا یا کمبینا امکان میدهد با داوطبانی که مایل به کمک هستند، ارتباط برقرار کنند. Freecyle نیز نرمافزاری است که به همسایهها کمک میکند کالاها و خدمات را با یکدیگر تهاتر کنند. اینها همگی الگوهایی هستند برای ایجاد گروهها و بسترهای مراقبتی در فضای آنلاین بویژه برای کسانی که از شبکههای دوستی قوی برخوردار نیستند و به دلایل مختلفی به انزوا کشانده شدهاند. ساخت دوستی، نیاز به ظرفیت و منابع عاطفی و حتی گاهی مالی دارد، و بسیاری از مردم از پس هزینههای مادی و عاطفی آن برنمیآیند. به همین دلیل باید به ظرفیتهای فضای مجازی برای ایجاد شبکههای مراقبت فکر کرد.