منبع: گاردین
ترجمه: یارا
گلفبازان حرفهای، فمینیستهای دگرباش رادیکال و تأثیرات سبک زندگی اینستاگرام چه وجوه مشترکی دارند؟ همه آنها طرفداران پروپا قرص خودمراقبتی یا مراقبت از خود هستند. در حالی که جنبش پیشین خودمراقبتی بر بهبود خود متمرکز بود، جنبش نسبتاً جدید خودمراقبتی بر حفظ خود تمرکز دارد. مراقبت از خود به یک توصیه سبک زندگی برای دورانی تبدیل شده است که توقعات فروکش کرده است و اکثر مردم از رسیدن به اوج منصرف شدهاند و در بهترین حالت فقط میتوانند به گذراندن روز امیدوار باشند. در دورانی که حدود یکسوم جمعیت از نوعی اخلال اضطراب رنج خواهند برد، خودمراقبتی در واقع تبدیل به کمک به خود میشود.
خودمراقبتی یک اصطلاح فوقالعاده منعطف است که تقریباً شامل هر نوع فعالیتی میشود که افراد برای آرام کردن، التیام و حفظ خود در مواجهه با ناملایمات انجام میدهند. برخی از اشکال رایج خودمراقبتی عبارتند از خواب کافی، خوب غذا خوردن، ورزش یا فعالیت بدنی، مدیتیشن و انجام کارهای مورد علاقهتان مثل تماشای فیلمهایی که دوست دارید. سایر پیشنهادات برای خودمراقبتی شامل پیگیری چرخه قاعدگی، قرار تکنفره با خودتان، انجام هنرهای دستی مانند قلاببافی، یادگیری هنر نه گفتن، و پیگیری نکردن آگاهانه افراد در شبکههای اجتماعی است.
صنعت خودمراقبتی که در سالهای اخیر ظاهر شده است، محصولاتی همانند خالکوبیهای موقت با شعارهایی مانند «من کافی هستم» را وارد بازار کرده است. هشتگ #selfcare فقط در اینستاگرام بیش از میلیونها بار استفاده شده است. این هشتگ را تایپ کنید تا هزاران تصویر از زنانی با موهای براق ظاهر شود که در مراکز ماساژ و اسپا به تنآسایی مشغولند. اگرچه هنوز این صنعت عمدتاً زنان را هدف گرفته است، اما خودمراقبتی کمکم برای مردان هم جذابیت پیدا کرده است. مثلا برایسون دچمبو، گلفباز حرفهای، فعالیتهای خودمراقبتیاش را در تور اخیرش اینگونه توصیف کرده: خوب غذا خوردن، گوش دادن به ندای بدنش و بازی آنلاین.
اگرچه به نظر میرسد که در حال حاضر خودمراقبتی همهجا وجود دارد، اما همیشه اینطور نبوده است. ریشههای ایدههای اخیر در مورد خودمراقبتی را در کتابی از مورخ روشنفکر، میشل فوکو، میتوان یافت. او در جلد سوم کتاب «تاریخ جنسیت» توضیح میدهد که یونانیان باستان ایدههایی درباره «مراقبت از خود» را دنبال میکردند. این ایده در کتاب «یک انفجار نور» ادری لرد، جانی دوباره گرفت. لرد در این کتاب که پس از تشخیص ابتلای مجدد به سرطان نوشته است، از خودمراقبتی به بهعنوان یک عمل سیاسی رادیکال صحبت میکند. او مینویسند: «مراقبت کردن از خودم خوشگذرانی و خودپروی افراطی نیست، محافظت از نفس است. و این مبارزهای سیاسی است.» نظریات لرد در مورد خودمراقبتی توسط بسیاری از گروههای دگرباش، فمینیستها و فعالان مورد استفاده قرار گرفت. مراقبت کردن از خود به شیوهای برای حفظ خود در دنیایی که با هویت، گروه و شیوه زندگی شما سرناسازگاری دارد، تبدیل شد.
ممکن است حلقههای نسبتاً کوچک افرادی که با لرد آشنا هستند، به ایده خودمراقبتی او آگاهی کامل داشته باشند. اما در واقع قصد و معنای خودمراقبتی کاربران اینستاگرام، گلفبازان حرفهای و مدیران پرکار، احتمالاً آنطور که لرد امیدوار بود، یک «مبارزه سیاسی» نیست. پس چرا، ربع قرن پس از مرگ او، یک نظریهپرداز دگرباش رادیکال به مرشدی برای سبک زندگی تبدیل میشود؟ شاید بالاخره دیگران شروع به درک قدرت برخی از ایدههای لرد کردهاند. شاید وجود گسترده اختلالات اضطرابی باعث شده است که بسیاری از ما تجربه مشابهی همانند لرد از مواجهه با ترس و تلاش برای بقا در دنیایی که بسیار خصمانه به نظر میرسد، داشته باشیم. ممکن است ادامه شوکهای سیاسی به این معنا باشد که حتی افراد نسبتاً برخوردار از امتیازهای مختلف نیز احساس میکنند دنیا علیه آنهاست و بهترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که طاقت بیاورند. خوب است یادآوری کنیم که جستجوهای گوگل در مورد «خودمراقبتی» بین ۱۳ تا ۱۹ نوامبر ۲۰۱۶، یک هفته پس از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیس جمهور ایالات متحده، به بیشترین میزان خود رسیده بود.
خودمراقبتی ممکن است جذابیت گستردهای داشته باشد، اما آیا موثر نیز است؟ اظهارنظرهای بسیاری از تاثیرات قدرتمند خودمراقبتی بر زندگی افراد وجود دارد. مثلا آنجی جیمی، روزنامهنگار، در مصاحبهای با Vice(شرکت رسانهای و پخش دیجیتال آمریکایی- کانادایی) توضیح میدهد که چگونه خودمراقبتی جمعی به او کمک کرد تا با دشواری تردد بین شهرها و افزایش تبعیض و نژادپرستی روزمره ای با آن مواجه میشد، مقابله کند. این قبیل داستانهای شخصی با تعداد روزافزونی از شواهد علمی پشتیبانی میشوند که نشان میدهد شیوههای مختلف خودمراقبتی برای سلامت جسمی و روانی افراد مفید هستند. این امر بهویژه در مورد افراد مبتلا به بیماریهای مزمن که حدود ۴۵ درصد از جمعیت ایالات متحده را تشکیل میدهند، صادق است.
اما با اینکه خودمراقبتی ممکن است برای افراد کارساز باشد، اما بیضرر هم نیست. ایده خودمراقبتی که ایده رادیکالی بود، حالا برای عرضه انبوه در بازار در حال تهیشدن از سیاست است. با چنین اتفاقی، آگاهی و فراست مرتبط با ایده رادیکال خودمراقبتی از بین خواهد رفت. به این معنی که خودمراقبتی فقط به نوعی دیگر از کمک به خود تبدیل میشود. همچنین ممکن است خودمراقبتی بهعنوان جایگزینی ارزان برای مراقبت اجتماعی در نظر گرفته شود. در حال حاضر بسیاری از دولتها در سراسر جهان تمرکز منابع خود را به سمت ارتقای خودمراقبتی در دنیای پزشکی میبرند. این امر اگر به عنوان مکملی برای مراقبت حرفهای در نظر گرفته شود، خوب است. اما وقتی جایگزین آن میشود، احتمالاً باید نگران شویم چون گاهی اوقات به افراد دیگری با مهارت و تجربه نیاز داریم که از ما مراقبت کنند.
درواقع آنچه که قرار بود دعوتی برای بقای جمعی باشد، به شکل دیگری از فردگرایی تبدیل میشود. این امر زمانی اتفاق میافتد که مراقبت از خود دیگر فقط به معنای «زمان شخصی» باشد. هنگامیکه این اتفاق میافتد، مراقبت از خود میتواند به راحتی به «نازپروده کردن خود» تبدیل شود. مراقبت از خود میتواند به بهانهای برای رهایی از هر تعهدی تبدیل شود. این نکته میتواند نهتنها برای افرادی که ناامیدشان میکنیم، بلکه برای خودمان نیز مشکلساز باشد. مراقبت از خود میتواند تبدیل به بهانهای شود که مانع خروجمان از مناطق امنی شود که برای خودمان ساختهایم. در نتیجه فرصتهای یادگیری و کسب تجربیاتی را که نمیتوانیم مستقیماً کنترل کنیم، از دست خواهیم داد.
به احتمال زیاد اگر تمام وقتمان را صرف خودمراقبتی کنیم، وقت و انرژی نداریم تا خودمان را به چالش بکشیم. درست است که خودمراقبتی میتواند به راحتی احساس امنیت و مراقبت را در ما ایجاد کند اما در عینحال برای کاهش اضطراب دنیای اطرافمان کاری انجام نمیدهد.