فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

بازپس‌گیری خودمراقبتی جمعی: یک دستورکار فمینیستی

جینجر نوروود، فعال جنبش زنان برمه، عمده فعالیت خود را وقف حمایت از سلامت روان کنشگران کرده است. او در گفت‌و‌گو با فمنا توضیح می‌دهد که چگونه جامعه‌پذیری جنسیتی و فرهنگ اجتماعات اکتیویستی، زنان مدافع حقوق بشر را وادار می‌کند به سلامت خودشان اهمیت ندهند تا حدی که خسته و بی‌رمق شوند و در برخی مواقع حتی سلامت خود را از دست بدهند و مجبور شوند از کنشگری کناره‌گیری کنند. پاسخ او برای غلبه بر چنین شرایطی، ایجاد گروه‌ها و اجتماعات مراقبتی در بین فمینیست‌ها و کنشگران است.

آیدا سعادت: سلام جینجر، واقعا ممنونم که این گفت‌وگو را پذیرفتی. امروز می‌خواهیم درباره خودمراقبتی صحبت کنیم و  اینکه چقدر مهم است که زنان مدافع حقوق بشر از خود مراقبت کنند و سلامت جسم و روان خود را در محوریت فعالیت‌هایشان قرار دهند. برای شروع از شما می‌خواهم که خود را معرفی کنید از فعالیت‌ها و نحوه‌ درگیری‌تان با این حوزه برایمان بگویید.

جینجر نوروود: من جینجر نوروود هستم، ۲۰ سال است که به‌طور مستمر فعال حقوق زنان و متحد جنبش‌های حقوق زنان هستم. در تایلند زندگی می‌کنم. در جنبش زنان در برمه و جنبش‌های اجتماعی دیگر در آسیا با محوریت حقوق زنان فعال بوده‌ام. در طی این سال‌ها شاهد بوده‌ام که بسیاری از دوستانم به‌حدی متعهد به کنشگری بوده‌اند که خسته و بی‌رمق شدند، انرژی و علاقه و در برخی مواقع حتی سلامت خود را از دست دادند و مجبور شدند از کنشگری کناره‌گیری کنند. این موضوع هم در سطح فردی غم‌انگیز است و هم در سطح جنبش‌های اجتماعی و عدالتخواهی خسارت‌زاست چون دنیا به وجود آنها و فعالیت‌هایشان در حوزه عدالت اجتماعی نیاز دارد. بنابراین من خودم را وقف حمایت از سلامت روان کنشگران کرده‌ام. تلاش کردم گفت‌وگوهایی حول این موضوع راه بیندازم، اینکه چگونه کنشگری را در مرکز و محوریت هویت خود قرار دهیم و هم‌زمان به خود و سلامت روانمان وقت اختصاص دهیم، چطور رفاه و سلامت روان را در محوریت مراقبت از خود و هم‌چنین جنبش‌هایمان قرار دهیم. من فقدان تندرستی و‌سلامتی را بسیاری از جنبش‌ها می‌بینم که به سطح بالایی از تخلیه انرژی و خستگی و بی‌رمقی مفرط در گروه‌های اکتیویستی منجر می‌شود.

آیدا سعادت: همانطور که میحث را باز کردید لطفا کمی بیشتر از اهمیت تندرستی و خودمراقبتی برای زنان مدافع حقوق بشر بگویید.

جینجر نوروود: من فکر می‌کنم برای همه مهم هستند. به زعم من باور بسیاری از فرهنگ‌های کنشگری این که من باید ۱۵۰ درصد از خودم برای دنیا و مصائب موجود بگذارم، در بسیاری از این فرهنگ‌های کنشگری، فعالان این باور را درونی کرده‌اند که ما هیچ‌چیز به خودمان بدهکار نیستیم و نباید بدهیم و تمام توجه ما باید صرف مشکلات فعلی جهان شود، به قیمت جسم و جانمان. ما و گروه‌ها و اجتماعات کنشگری این حس و باور را بازتولید می‌کنیم؛ اگر ۱۵۰ درصد به جنبش نمی‌دهی، پس به‌اندازه کافی تلاش نمی‌کنی‌. و همین شکل دائما بر یکدیگر نظارت می‌کنیم که بیشتر و بیشتر مایه بگذاریم. بویژه برای زنان مدافع حقوق بشر، که جامعه‌پذیری جنسیتی ما در بسیار از فرهنگ‌ها بر مبنای این باور است که زن مسئول ارائه خدمات مراقبتی است و باید نیازهای دیگران در اولویت و فراتر از نیازهای خود قرار دهد. بنابراین جامعه‌پذیری جنسیتی ما از یک‌سو و فرهنگ اجتماعات اکتیویستی از سوی دیگر به ما می‌گوید که به‌اندازه کافی تلاش نمی‌کنیم. مجموعه این عوامل باعث می‌شود که اگر برای خودمان وقت می‌گذاریم احساس گناه و خودخواه بودن کنیم. و در بسیار از گروه‌ها و اجتماعات به یکدیگر می‌گوییم که اگر برای خودت وقت می‌گذاری پس خودخواهی. این موضوع به چرخه باطلی تبدیل می‌شود؛ وقتی دچار بی‌رمقی مفرط و فقدان انرژی می‌شویم احساس عذاب وجدان داریم و وقتی زمان استراحت برای خودمان می‌گیریم هم باز احساس گناه می‌کنیم. بسیاری از زنان مدافع حقوق بشر در شرایط بسیار دشوار و اضطراب‌آور و بعضا درگیری نظامی فعالیت می‌کنند که به‌ نظر می‌رسد هرگز زمان و فضایی ایجاد نمی‌شود که بتوان حتی قدمی عقب‌نشینی کرد. من حس می‌کنم در بسیاری از جنبش‌ها، فعالان به غایت توان خود رسیده‌اند و زمان کمی‌ فاصله گرفتن و عقب‌نشینی برای آنها وجود ندارد. فضایی که عاجزانه محتاج آن هستیم تا با خودمان ارتباط برقرار کنیم و نیازهایمان را درک کنیم.

آیدا سعادت: فعالیت به‌عنوان زن مدافع حقوق بشر یا فمینیست در جنبش‌ها یا حتی در مواردی به‌صورت فردی ما را در معرض مسائلی قرار می‌دهد که می‌تواند برای سلامت روانمان آسیب‌زا باشد. اگر ما این مسائل را نادیده بگیریم، انباشت می‌شوند و عواقبی به دنبال دارد که بر سلامت روان ما تاثیر می‌گذارد. برخی از این دشواری‌ها که زنان مدافع حقوق بشر در نتیجه بی‌توجهی به خودمراقبتی با آن مواجه می‌شوند چیست؟

جینجر نوروود: قطعا که مربوط به سلامت روان است و هم‌چنین باید سلامت فیزیکی را هم اضافه کنم. سلامت روان و سلامت جسمانی عمیقا درهم‌تنیده و مرتبطند و برای بسیاری از کنشگران کمردرد، سردرد و گردن‌درد مضمن امری طبیعی و معمول فرض می‌شود در حالیکه بخش عمده‌ای از این دردها مربوط به اتمام انرژی و خستگی مفرط است که با سلامت روانمان نیز پیوند دارد. من فکر می‌کنم یکی از دلایل اصلی خستگی مفرط ناشی از نوعی آزردگی اخلاقی است. به این معنی که ما می‌دانیم چه باید بشود

اما موانع نهادی و ساختارهای ناعادلانه‌ای که علیه آنها فعالیت می‌کنیم اجازه نمی‌دهند آنچه که باور داریم درست است را انجام دهیم. و ما نمی‌توانیم تغییر ایجاد کنیم چون این سیستم بسیار ناعادلانه است، و این آزردگی ناشی از ناتوانی در جهت ساختن نظامی عادلانه، موجب بی‌رمقی مطلقی می‌شود که ما را به لحاظ روانی و جسمانی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و موجب احساس ناامیدی و از دست‌دادن چشم‌انداز می‌شود. این احساس ناامیدی از جمله دلایلی است که باعث می‌شود حس کنیم ناکافی هستیم و به‌اندازه لازم تلاش نمی‌کنیم‌. وقتی پیشرفتی نمی‌بینیم، تغییر مثبت نمی‌بینیم، خودمان را مقصر می‌دانیم که لابد به اندازه‌ کافی تلاش نکرده‌ایم. ما در فرهنگ‌ها ‌ جوامعی زندگی می‌کنیم که به زنان می‌گویند کافی نیستید و کوشش نمی‌کنید. این تاثیری بسیار عمیق بر زنان مدافع حقوق بشر می‌گذارد  و «من به‌اندازه کافی تلاش نمی‌کنم» تبدیل می‌شود به «من کافی نیستم»، این شخصی که من هستم لایق و کافی نیست. برای من مهم‌ترین پیام پیرامون خودمراقبتی و سلامت روان این است که به خود فضا و اجازه و امکان کافی‌بودن را بدهیم. آنچه که هستیم و آنچه که انجام داده‌ایم کافی است. فارغ از تمامی تمرین‌ها و کردارهای خودمراقبتی که انجام می‌دهیم، این یادآوری بسیار مهم است‌. ما شایسته مراقبت از خود هستیم، ما لایق هستیم که خود را دوست بداریم و دنیا و گروه‌های کنشگری عمیقا به ما نیاز دارند.

آیدا سعادت: به برخی از سیستم‌های حمایتی موجود برای زنان مدافع حقوق بشر اشاره کنید برای مواقعی که با علائمی که ذکر کردید مواجه می‌شوند، مانند استرس، خستگی ناشی از دلسوزی، ترومای ثانویه و … . کدام سیستم‌های حمایتی در دسترسند؟ می‌دانم با یک جست‌وجوی ساده اینترنتی می‌توان به محتوای مکفی دسترسی پیدا کرد. اما حمایتی حقیقی برای مواجهه با این شرایط وجود دارد؟

جینجر نوروود: پاسخ من پرداختن خودمراقبتی در اجتماعات است. مانند کاری که شما در فمنا انجام می‌دهید، گردهم آوردن زنان مدافع حقوق بشر و گفت‌وگو درباره این مسائل که به نظر من عمیقا نیاز است. فکر می‌کنم ما باید گروه‌ها و اجتماعات مراقبتی برای خود ایجاد کنیم. من کنشگران بسیاری را می‌شناسم که تلاش کرده‌اند که به روان‌درمانگر و مشاور مراجعه کنند و افرادی خودشان کنشگر نیستند درکی نسبت به مسئله ندارند، مثلا می‌گویند خوب اگر کارت انقدر استرس‌زا است متوقفش کن و این حرف برای زنان مدافع حقوق بشر بسیار توهین‌آمیز است. این اصلا پاسخی نیست که آنها دنبالش باشند. وقتی هویت ما شدیدا با کنشگری و فمینیسم گره خورده است، از نظر من بسیار آسیب‌زاست که به یک زن مدافع حقوق بشر بگویید که باید کارش را ترک کند. جریان غالب و اصلی روانشناسی و سلامت روان است که عموما این را به زنان می‌گوید. بنابراین کاری که ما باید بکنیم هم‌مراقبتی است و تبدیل شدن به حامی یکدیگر. یکی از رفتارهایی که میان فعالان حقوق زنان بسیار اثرگذار و تحول‌ساز یافته‌ام، گوش دادن عمیق به دیگری است. آنجا که فضاهایی می‌سازیم  برای گوش سپردن به دیگری به دور از قضاوت و توصیه‌ و نصیحت، تنها با پیشکش کردن زمان و فضا برای دیگری که با خرد و قدرت هدایتگری خود مواجه شود. امری که با زمان دادن به دیگری و فراهم کردن محیطی امن و بدون قضاوت برای او، ممکن می‌شود. بنابراین حمایت از فرآیندهای تندرستی و سلامت روان در جنبش‌ها، علاقه و تعهد من است. اما متاسفانه مراجع چندانی که فضا و ماهیت کنشگری را بشناسند، نمی‌شناسم که کنشگران بتوانند به آن متوسل شوند، اما ما می‌توانیم به یکدیگر رجوع کنیم. و اینجاست که من حس می‌کنم در میان گروه‌های اکتیویستی درباره خودمراقبتی به‌مثابه مراقبت جمعی صحبت می‌شود و من فکر می‌کنم هردوی اینها لازمند. ما باید برای مراقبت از خود به خود زمان بدهیم: «بله من لایق اختصاص زمان و توجه و دوست داشته شدن هستم، و همین‌طور تو، بعنوان خواهر تو، همکنشگری تو می‌خواهم این فضا را برای هردویمان بسازم.» ایجاد این سیستم در سازمان‌ها و جنبش‌ها و شبکه‌هایمان، کلید پایدار ماندن جنبش‌هایمان است.

آیدا سعادت: بهترین اقدامات و تمرین‌هایی که یک فرد مواجه‌شده با تروما می‌تواند برای کمک به خود انجام بدهد چیست؟ اولین مرحله مراقبت از خود چیست؟

جینجر نوروود: اولین مرحله این است که به خودمان اجازه دهیم حس باارزش بودن بکنیم. اینکه لایق اختصاص دادن زمان به خود هستیم، زمانی برای بهبودیابی از تروما احساس خوب داشتن. این حس می‌تواند از طریق تمرین خودآگاهی/ذهن‌آگاهی محقق شود. البته تمرینات تنفسی و تمرینات ذهن‌آکاهی به ذهن و بدن ما کمک می‌کند که در لحظه حال حاضر باشد، این آن لحظه‌ای است که می‌توانیم کنترل و مدیریت کنیم و بنابراین به خودمان کمک می‌کنیم که به لحاظ ذهنی و جسمانی حاضر باشیم و نیاز‌های خود را در این لحظه بوضوح شناسایی کنیم. تمرینات تنفسی موثر است، هم‌چنین حرکات بدنی بویژه به افرادی که تمرینات تنفسی برایشان اثر ندارد کمک می‌کند آن حس در لحظه حاضر بودن را تجربه کنند، یافتن افرادی برای اینکه با آنها حرف بزنیم، من این باور را ترویج می‌دهم که خودمراقبتی منحصر به شخص من نیست، اگر تشخیص می‌دهم که نیاز به گفت‌وگو با دیگری دارم باید با دیگران تماس برقرار کنم، و اگر کسی را در اجتماعات و گروه‌های خود می‌بینم که نیاز به حمایت دارد، باید با به سمتش بروم و به او زمان و حمایت پیشکش کنم.

آیدا سعادت: بسیاری از کنشگران در محیط‌های بسیار امنیتی‌شده فعالیت می‌کنند که آنها را در مخاطره قرار می‌دهد. بنابراین خودمراقبتی از نگاه این افراد امری لوکس به نظر می‌رسد. آنها به‌طور جدی در خطرند. ما در مقام یک جنبش در چنین محیط‌هایی چطور می‌توانیم خودمراقبتی انجام دهیم؟

جینجر نوروود: در محیط‌های بسیار بی‌ثبات و پرمخاطره، ذهن‌آگاهی بسیار مهم و کلیدی است. وقتی محیط بیرونی بسیار بحرانی، پرهرج‌ومرج و پیش‌بینی‌ناپذیر است، تنها چیزی که بر آن کنترل داریم ذهن و کنش‌هایمان  است و توانایی گوش سپردن به درک شهودی خود از چگونگی امن ماندن در این شرایط خاص، این تنها چاره است. در چنین موقعیت‌هایی هرچه محیط بیرونی بحرانی‌تر باشد، تلاش برای یافتن ۵ تا ۱۰ دقیقه در روز در جهت انجام تمرینات تنفسی و آرامش‌بخش اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، تا بتوانیم به فضای درونمان دسترسی پیدا کنیم و با درک و دریافت شهودی خود ارتباط برقرار کنیم و به شفافیت ذهنی برسیم. این توصیه من در سطح فردی است. در سطح سازمانی، شبکه‌ای یا جنبشی، یافتن استراتژی‌هایی مهم است که به ما حس ارتباط و پیوند داشتن با دیگران را بدهد. در کشوری مانند برمه شرایط بسیار دشوار است، برای کنشگران ارتباط داشتن با یکدیگر خطرناک است، اما پیدا کردن شیوه‌هایی برای درهم‌شکستن احساس انزوای ناشی از شرایط درگیری نظامی، بسیار مهم است. مانند پیدا کردن راه امن و ایمن برای ارتباط برقرارکردن با دیگری، خبرگرفتن روزانه و‌ منظم(اعم از فردی و سازمانی) از یکدیگر، برای یادآوری به هر فرد که او تنها نیست و کسی را دارد که از او خبر بگیرد و جویای احوالش باشد. و در صورتی که خبری نرسد دیگران به دنبالش بگردند. این موضوع بسیار کلیدی است. در بسیاری از گروه‌ها و اجتماعات کنشگری این حس پاسخگو بودن نسبت به دیگری و حمایت و مراقبت از دیگری است که کنشگران را کنار یکدیگر نگه می‌دارد و این حس که گویی گروه کنشگری اعضای خانواده ما هستند، خانواده اجتماعی ما. هرچه شرایط بی‌ثبات‌تر، ناامن‌تر و خطرناک‌تر باشد، این خبرگیری‌های غیررسمی و گروهی بیشتر به افراد احساس امنیت و حمایت قابل‌اعتماد می‌دهد.

آیدا سعادت: بهترین تمرین‌ها و منابع یاری‌رسان موجود اینترنتی برای فعالان چیست؟

جینجر نوروود: یکی از منابع اینترنتی و رایگان موجود، سازمانی است به نام کاپاسیتار(capacitar.org) که ایده پشتش بهبودی جمعی از تروماست، آنها در اجتماعاتی فعالند که تروماهای جمعی و انبوه را تجربه‌کرده‌اند و فعالیتشان بر مبنای تکنیک‌های بسیار ساده خودمراقبتی و خودبهبودیابی است. مانند طب سوزنی، فعالیت‌های متعدد مبتنی بر انرژی‌درمانی و …، هدف آنها به اشتراک گذاشتن تکنیک‌های خودمراقبتی و خوددرمانی است که هرکسی می‌تواند آنها را انجام دهد و نیاز به افراد متخصص و آموزش‌دیده برای خودمراقبتی و حمایت از افراد ندارد. این سایت یک مرجع عالی است و می‌توانید یک دستورالعمل مواقع اورژانسی دانلود کنید. این دستورالعمل یک فایل پی‌دی‌اف ساده است که تمرینات متنوعی را دربرگرفته است. برای بسیاری از افراد از آنجا که ما این باور را درونی کرده‌ایم که خودمراقبتی امری خودخواهانه یا لوکس است، و در بسیاری از افراد و جنبش‌ها هم این باور رایج است و افراد می‌گویند: «برای او خوب است، کلاس یوگایش را برود اما شرایط من چنین نیست و‌ نمی‌توانم یوگا کنم.» بنابراین اگر کسی این باور را درونی کرده، باید فقط کمی به ذهنش اجازه دهد نسبت به این مسئله گشوده شود و به خود بگویند بگذار امتحان کنم، شاید این کارها به من کمک کند و فضا بدهد. لازم است که ذهن خود را نسبت به انجام تمرینات متنوع باز کند تا ببیند آیا جواب می‌دهد یا نه. اگر جواب نداد فرد می‌تواند دیگر انجام ندهد. اختصاص دادن فضا و زمان به خود، و امتحان کردن شیوه‌های جدید ضرری ندارد.

آیدا سعادت: بسیار ممنونم جینجر بابت تمامی فعالیت‌هایی که انجام می‌دهی، بابت این گفت‌وگو و زمانی که اختصاص دادی. بسیار عالی بود و واقعا لذت بردم و باید این مکالمه را ادامه بدهیم.

جینجر نوروود: قطعا. ممنونم که این فضا را فراهم کردید.