
نویسندگان: لاکی کوبوگابه و آیریس نکسومالو-دی اسمیت
منبع: COFEM
ترجمه: یارا
در مورد استراحت بسیار گفته شده است. ما میدانیم که استراحت هم امری سیاسی است، منبعی است که ما را بازسازی، و کمک میکند از صرفاً بقا به سمت شکوفایی حرکت کنیم، همچنین این امکان را میدهد که به خودمان و جنبشهایمان احترام بگذاریم. اما چرا استراحت کردن اینقدر سخت است؟
استراحت یک عمل رادیکال است که تندرستی فردی را در مرکز توجه قرار میدهد. این اقدام آگاهانه، تضمینکننده سلامت جسمی، روانی، معنوی و عاطفی ماست. بهعنوان فعالان جنبشهای پیشگیری از خشونت علیه زنان و دختران، ما شاهد بودهایم که چگونه ترومای ثانویه، فرهنگ فداکاری و کار بیش از حد، رویکردهای ناعادلانه سازمانی، رویکردهای ناعادلانه در بخشهای مختلف، اعتیاد به انجام سریع و فوری کارها، و خشونتهای ساختاری، تلاشهای ما را برای نهادینه کردن استراحت بهعنوان یکی از رویههای عدالت اجتماعی محدود کردهاند. ما همچنین از تأثیر فرهنگ کار طولانی بیوقفه و میل به «همیشه مشغول بودن»، بر شیوههای استراحت خود آگاه هستیم، که پیچیدگیهای متقاطع شکلدهنده مسیرهای ما به سمت استراحت را آشکار میکند.
سیاسی کردن استراحت: شکستن چرخه قدرت و امتیاز
با سیاسی کردن استراحت، میتوانیم به نقش قدرت و امتیاز در تعیین دسترسی متفاوت افراد به استراحت پی ببریم. برای مثال، افرادی که از امتیازاتی مانند طبقه اجتماعی، نژاد، جنسیت، ملیت، تحصیلات یا توانایی جسمی برخوردارند، معمولاً مسیرهای بیشتری برای دستیابی به استراحت دارند و در نتیجه، با موانع کمتری در تحقق آن مواجه میشوند. علاوه بر این، سیاسی کردن استراحت ما را تشویق میکند که آن را در چارچوب گفتوگوهای مرتبط با مراقبت جمعی و ساختاری قرار دهیم. این مسئله به ما کمک میکند تا استراحت (و بهطور گستردهتر، اشکال دیگر مراقبت و رفاه) را در کار، سازمانها، جمعیتها و سیستمهایی که زندگی ما را شکل میدهند، نهادینه کنیم. همانطور که ویلسون، شیپرز و واگنر اشاره میکنند، این رویکرد تضمین میکند که راهحلهای فردی را برای چالشهای سیستمی پیشنهاد ندهیم.
ما آگاهیم که استراحت کردن در نظام سرمایهداری و دیگر «ایسمهایی» که تجربههای بیعدالتی و نابرابری ما را شکل میدهند، دشوار است. این شرایط، روایتهایی را تقویت میکند که انسانیتمان را ابزاری دیده و ما را وادار میکند بدنهای خود را صرفاً بهعنوان ابزاری برای تولید ببینیم، نه ظرفهای شگفتانگیزی که در آنها زندگی و تجربه میکنیم. به همین دلیل استراحت، یک نوع مقاومت است. مانند هر شکل دیگری از مقاومت، خلاف جریان حرکت میکند تا امکانهای جدیدی خلق کند. زمانی که موفق به انجام این کار میشویم، الگوهای جدیدی از سازماندهی و زندگی را میسازیم که به ما اجازه میدهد استراحت را بهعنوان شکلی از عدالت در جنبشهایمان و در جهان تجربه کنیم.
یادگیری از کمپین «استراحت: مقاومت جمعی ما»
شبکه پیشگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت، کمپینی را با عنوان «استراحت: مقاومت جمعی ما» برای کمپین ۱۶ روزه فعالیت علیه خشونت برگزار کرده بود. در جریان این کمپین، اعضای شرکتکننده نکات ارزشمندی را آموختند:
- استراحت فقط با برنامهریزی آگاهانه ممکن است. بسیاری از اعضا توانستند استراحت کنند زیرا فعالیتهایی مانند نوشتن در دفتر خاطرات، تمرین زومبا، یا چرتهای کوتاه را از پیش برنامهریزی کرده بودند.
- استراحت واقعاً مؤثر است! برخی از اعضا از اینکه بعد از تلاش آگاهانه برای استراحت، احساس آرامش بیشتری داشتند و حتی بهرهوریشان افزایش یافته بود، شگفتزده شدند.
- استراحت یا مراقبت از خود بهتنهایی ممکن نیست. ما به حمایت جمعی از سوی اجتماعات مختلف خود مانند محل کار، خانواده، و غیره نیاز داریم.
«در واقع، جنبشهای ما از مقاومت در برابر نیروها و اشکال قدرتی شکل گرفتهاند که سلطهگری، فرودستی و سرکوب را تحمیل میکنند، و این همان نوع قدرتی است که ما با تغذیه و تقویت سازمانها و جنبشهایمان از طریق مراقبت جمعی و تندرستی خود را تجهیز میکنیم تا آن قدرت را به چالش بکشیم و تغییرش دهیم.» هوپ و رودو چیگودو
استراحت: بخشی اساسی از جنبشهای ما
استراحت، امری بنیادین و در مرکز جنبشهای ما قرار دارد. در نهایت، همه ما باید این توانایی را داشته باشیم که دست از کارمان بکشیم و در وجود خود آرام بگیریم. در جنبشها، استراحت نهتنها برای افراد مهم است تا در شرایط بهتری به کار خود ادامه دهند، بلکه برای کل گروه نیز اهمیت دارد. یک جمع و گروه استراحتکرده، یکپارچهتر، سالمتر و خلاقتر است و به اعتمادسازی اولویت بیشتری میدهد. ما اغلب درباره استراحت از منظر بهرهوری صحبت میکنیم، اما باید به آن از زاویهای گستردهتر نگاه کنیم: عدالت اجتماعی، آزادی، احترام و مراقبت از خود و دیگران. هدف مشترک همه جنبشهای ما پیشبرد عدالت است و استراحت، شکلی از عدالت است.
استراحت در مقابل سازماندهی مبتنی بر ترومای جمعی
با درک استراحت بهعنوان شکلی از عدالت اجتماعی در جنبشهایمان، تشویق میشویم که بررسی کنیم چگونه جنبشسازیهای ما با سازماندهی مبتنی بر ترومای جمعی مرتبط است.
سازماندهی مبتنی بر ترومای جمعی، همانطور که سندی بلوم تعریف میکند، به موقعیتهایی اشاره دارد که در آن یک فرد، خانواده، سازمان، سیستم یا فرهنگ بهطور بنیادی و ناخودآگاه حول تأثیر استرس مزمن و سمی سازماندهی میشود، حتی زمانی که این امر توانایی سازگاری آنها را تضعیف میکند.
برای ما، سازماندهی مبتنی بر ترومای جمعی این موضوع را روشن میکند که سیستمها و جنبشها میتوانند زخمی شوند و آسیب ببینند، اما مهمتر از آن، استراحت و بهبود، فرصتهای حیاتیای را برای سازماندهی به شیوهای متفاوت (و شاید عادلانهتر) در تلاشهایمان برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران و تحقق عدالت اجتماعی فراهم میکنند.
بنابراین، ضروری است که از نگاه صرفاً فردی به استراحت فاصله گرفته و آن را بهعنوان یک مفهوم جمعی در نظر بگیریم.
چگونه میتوانیم استراحت را به یک عمل جمعی تبدیل کنیم؟
در اینجا چند راهکار ارائه شده است:
- گنجاندن فعالیتهای مراقبت از خود و مراقبت جمعی در تمامی جنبههای کارمان؛ برای مثال، اختصاص زمانی برای مدیتیشن، چرتهای کوتاه و بازی.
- بررسی روشهای مختلف برای تلفیق استراحت در شیوههای کاریمان. این میتواند شامل در نظر گرفتن هفتههای کاری کوتاهتر، تعیین حد و مرز زمانی در کار و مدیریت بهتر آن، و در نظر گرفتن زمانهای خالی و آزاد در برنامهریزیها و تقویمهای کاری باشد.
- تلفیق اولویتهای مربوط به استراحت در برنامههای استراتژیک و سالانه و تخصیص منابع (مالی و غیرمالی) برای حمایت از تحقق آن. این امر میتواند شامل جلب منابع مالی از سوی حامیان مالی برای انتظارات انعطافپذیرتر و تأمین بودجه بیشتر برای استراحت باشد.
- توجه بیشتر به توزیع عادلانه کار در جنبش: دیگران را هم در قدرت، وظایف، مسئولیتها و فرآیندهای تصمیمگیری سهیم کنید. اگر در موقعیت مدیریتی یا رهبری قرار دارید، بهطور منظم با همکاران خود گفتوگو کنید تا حجم کار و نحوه تقسیم یا کاهش مسئولیتها را بررسی کنید. از قدرت جایگاه و موقعیت خود برای پرورش فرهنگهای مراقبت و استراحت استفاده کنید.
- پرداخت منصفانه برای کاری که افراد در جنبش انجام میدهند. اغلب از زنان کنشگر در جنبشها انتظار میرود که بیشتر کار داوطلبانه انجام دهند و دستمزد کمتری دریافت کنند، در حالی که مردانی که برای انجام همین کار استخدام میشوند، معمولا حقوق بیشتری میگیرند. این موضوع همان سلسلهمراتبها و بیعدالتیهایی را بازتولید میکند که ما در تلاش برای از بین بردن آن هستیم. امکان افزودن مواردی مانند بیمه درمانی/سلامتی، صندوق بازنشستگی، صندوق مراقبت جمعی، و سایر مزایا از قبیل بستههای جبرانی برای خدمات افراد شاغل در این حوزه را بررسی کنید.
- اجرای سیاستها و ایجاد ساختارهایی که امکان استراحت را برای همه فراهم میکنند: بهعنوان مثال، سیاستهای مرخصی منصفانه و تعطیلیهای سازمانی که در آن دفتر سازمان برای مدتی تعطیل میشود تا از استراحت و توقف کار برای همه کارکنان پشتیبانی شود.
ما نیاز به همکاریهای بیشتری مبتنی بر اعتماد داریم. اگر در جنبشهای مختلف با یکدیگر همکاری کنیم، میتوانیم بدون اینکه تلاشهایمان تکراری شود یا احساس خستگی کنیم، کارهای بیشتری انجام دهیم. همچنین میدانیم که ایجاد شراکتهای مؤثر زمانبر، و نیازمند سرمایهگذاری قابلتوجهی برای ساختن اعتماد و ایجاد روابط متقابل است.
ضروری است که برای استراحت نکردن احساس گناه نکنیم؛ میتوانیم از همین جایی که اکنون هستیم، شروع کنیم. حتی از منظر جمعی نیز میتوانیم مسیر گذار عادلانه خود را به سمت استراحت و رفاه ترسیم کنیم.
استراحت کردن و اختصاص زمان به خودمان و تلفیق آن در جنبشها میتواند دشوار باشد، اما غیرممکن نیست. استراحت یکی از مرزهای کشف نشده «جدید» در سازماندهی ما است. آیا این فرصت را مغتنم میشماریم تا شادی، سلامتی و آزادیای که آرزوی دیدن آن را در جهان داریم، در زندگی خود مجسم کنیم؟