فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

تداوم کنشگری با چنگ و دندان

منبع: Kvinna till Kvinna

ترجمه و تلخیص: یارا

بنیاد Kvinna till Kvinna به‌طور مستمر وضعیت فعالان حقوق زنان و کوئیرها را رصد می‌کند. این بنیاد دهه‌هاست که فضاهای رو به افول جامعه مدنی را تحت نظر دارد بویژه برای کنشگران فمینیست و سازمان‌های مدافع حقوق افراد LGBTQI+. این بنیاد هر ساله گزارشی را در این زمینه منتشر می‌کند و از نفرت‌پراکنی‌ها و تهدیدهایی که فعالان مدنی متحمل می‌شوند پرده برمی‌دارد. گزارش اخیر این بنیاد که در ادامه خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید، از طریق مصاحبه با فعالان مدنی از ۶۷ کشور دنیا تهیه شده است، از جمله کشورهایی که تحت تاثیر جنگ و خشونت بوده‌اند. مقایسه گزارش اخیر با پژوهش‌های سال‌های قبل نشان می‌دهد که وضعیت زنان مدافع حقوق بشر رو به افول است و عقب‌گرد داشته داشته است. ۷۵ درصد از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که در سال‌های اخیر بابت فعالیت‌هایشان با تهدید و آزار و اذیت مواجه شده‌اند، یعنی ۱۵ درصد افزایش نسبت به نظرسنجی دو سال قبل. تهدیدها و حملات علیه اعضای خانواده مدافعان حقوق زنان نیز افزایشی چشم‌گیر داشته است. ۲۵ درصد از کنشگران گزارش داده‌اند که تهدیدات جانی دریافت کرده‌اند. 

برغم این فشارها تعداد کمی از کنشگران فعالیت‌های خود را متوقف کرده‌اند، هرچند دائما باید اقدامات امنیتی را در جهت محافظت از خود، محیط کار و محل زندگی انجام دهند که زمان، انرژی و منابع زیادی را هدر می‌دهد. اما مدافعان حقوق زنان به فعالیت در محیط‌های سرکوب‌گر و پر از تهدید عادت کرده‌اند. نفرت‌پراکنی علیه فعالان به امری عادی تبدیل شده است. مجموعه این شرایط هزینه‌های سنگینی برای کنشگران به دنبال دارد، از جمله فرسودگی. اما نتایج نظرسنجی نشان می‌دهد که آگاهی نسبت به اهمیت مراقبت در میان فعالان بسیار افزایش داشته است. برخی از فعالان گفته‌اند که زمانی که فشارها بیش از اندازه بالا می‌رود، تلاش می‌کنند که موقتا از کنشگری کناره‌گیری کنند. البته بسیاری دیگر از افراد، ابزار، امکان و فرصت مرخصی گرفتن از کنشگری را ندارند.

از دیگر نکات مهم این گزارش این است که ۵۸ درصد از مصاحبه‌‌شوندگان گفته‌اند که دولت‌ها و مقامات رسمی عاملان اصلی تهدید‌ها و آزار و اذیت‌ها بوده‌اند و البته این آمار در برخی مناطق به ۸۰درصد می‌رسد. یعنی حداقل ۵۰ درصد از کسانی که در این پژوهش شرکت کرده‌اند، در کشورهایی ساکنند که دولت فعالانه زندگی را به کام آن‌ها زهر می‌کند؛ فضای کنشگری‌شان را محدود و سرکوب می‌کند، به آن‌ها آسیب می‌زند و حقوق زنان و اقلیت‌های جنسی-جنسیتی را به عقب می‌راند. نیروهای دیگری که فعالان را تهدید می‌کنند شامل رهبران سنتی، نیروهای مذهبی، جنبش‌های ضد برابری جنسیتی، جریان‌های راست افراطی و … می‌شود. این نیروها در راستای ایدئولوژی‎‌های مشترک و در همکاری با یکدیگر عمل می‌کنند. گفتمان مبتنی بر ارزش‌های سنتی و احساسات ضدفمینیستی در سراسر جهان سنگر گرفته است. در این فضا، کنشگران فقط برای پیشروی مبارزه نمی‌کنند، بلکه باید تلاش کنند دستاوردهای پیشین را هم حفظ کنند.

کنشگران حوزه‌های متنوع در نقاط مختلف دنیا با سرکوب و فشار دولتی مواجهند، اما مقابله با حقوق زنان و افراد کوئیر توسط حکومت‌ها برجسته‌تر و متدوام‌تر است. این موضوع سه دلیل عمده دارد: اول این‌که مقاومت در برابر پیشروی زنان و کوئیرها و نفرت‌پراکنی علیه آنان، ابزار حکومت‌های سرکوبگر است برای حفظ وضع موجود و ارزش‌های سنتی و کسب یا تثبیت قدرت. دوم این‌که تهدید و آزار و اذیت که برای ساکت و منفعل کردن مدافعان حقوق زنان و کوئیرها استفاده می‌شود، ماهیتی جنسیتی دارد. کنشگران در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها مورد خشونت جنسی و جنسیتی قرار می‌گیرند، «مادر بد» و «فاحشه» خطاب می‌شوند و به آن‌ها گفته می‌شود که به دخترانشان تجاوز خواهد شد. و سوم این‌که سرکوب و فشار مضاعفی که مدافعان حقوق زنان و کوئیرها، متحمل می‌شوند با فقدان قدرت و نقش تصمیم‌گیری مرتبط است. فعالان این حوزه‌ها، به ندرت در جایگاه‌های قدرت، تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری رسمی قرار می‌گیرند و تنها فضایی که برای ایجاد تغییر دارند جامعه مدنی است. وقتی فضاهای جامعه مدنی سرکوب و بلوکه می‌شوند، این فعالان میدان اثرگذاری خود را از دست می‌دهند و در موقعیت آسیب‌پذیرتری قرار می‌گیرند. به همین دلیل واجب است که جامعه جهانی برای حفظ فضاهای جامعه مدنی تلاش کند و توجهی ویژه به کنشگران حقوق زنان و حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی داشته باشد.

آزار و اذیت، تهمت و افترا، و تهدید جانی

۷۵ درصد از شرکت‌کنندگان نظرسنجی گفته‌اند که در چند سال اخیر، خودشان یا سازمانشان به صورت آنلاین و آفلاین مورد آزار و اذیت و تهدید جانی قرار گرفته‌اند. این آمار نسبت به گزارش سال ۲۰۲۱، ۱۵درصد افزایش داشته است. این آزارها شامل تحقیر، ارعاب و … بوده است. ۳۸‌درصد از فعالان منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گفته‌اند که کارزارهای هتک حرمت و بی‌اعتبارسازی و اتهام‌های دروغین هدفمند را در فضای مجازی تجربه کرده‌اند. ۲۵‌درصد از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که تهدید به مرگ شده‌اند و ۳۷ کنشگر از حملات فیزیکی جدی و اقدام به قتل، جان سالم به در برده‌اند. در جنوب آسیا آمار اقدام به قتل کنشگران حدود ۳۰‌درصد بوده است.

برخی از کنشگران منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می‌گویند مبارزه برای حقوق افراد LGBTQI+  حوزه بسیار خطرناکی برای فعالیت است. در بسیاری از کشورهای این منطقه، سرکوب فعالان حقوق اقلیت‌های جنسی-جنسیتی و تحت نظر گرفتن به‌قدری شدید است که آن‌ها مجبورند در خفا فعالیت کنند یا این‌که از پیشبرد برنامه‌های خود بازمی‌مانند.

موضوع حساس دیگری که کنشگران شرکت‌کننده در این نظرسنجی از آن صحبت‌کرده‌اند درگیری‌های نظامی و مخالفت با نظامی‌گری است. در آسیای جنوب شرقی، کنشگری علیه نظامی‌گری از دیگر مناطق دنیا خطرناک‌تر است. این مسئله احتمالا به دلیل منازعات جاری در منطقه است؛ برای مثال فعالان می‌گویند در میانمار موضع‌گیری بسیار پرخطر است. آمپورن ماردنت، پژوهشگر و کنشگر تایلندی می‌گوید در کشورش مدافعان حقوق بشری که روی پرونده‌های خاصی مانند قتل و خشونت علیه زنان در درگیری‌های نظامی کار می‌کنند، با بیشترین تهدیدها و مخاطرات مواجهند.

آزار جنسی، استراتژی رایجی است برای ساکت کردن فعالان فمینیست و تمامی زنانی که صدای خود را بلند کرده‌اند. ماریا ترزا بلاندون، فعال نیکاراگوئه‌ای می‌گوید: «زنان کنشگر در بازجویی‌ها مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرند و بدن زن همواره به ابزار تحقیر و تخریب تبدیل می‌شود.» در لیبریا، زنان سیاستمدار در طی انتخابات مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند. یکی از این زنان زمانی که نامزدی خود را اعلام کرد، بواسطه انتشار یک ویدئوی جنسی جعلی، مورد هدف کمپین هتک حرمت قرار گرفت. حتی رصد کردن انتخابات و حمایت از زنان کاندیدا هم می‌تواند زنان را به مخاطره بیندازد. آن‌ها در فضای مجازی و در اجتماعاتشان با قلدری مواجه می‌شوند و گاهی حتی جانشان هم به خطر می‌افتد. بسیاری از فعالان هم گفته‌اند که خانواده‌هایشان بابت فعالیت‌های آن‌ها تهدید، یا با آزار و اذیت مواجه شده‌اند. بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان از آسیای جنوب شرقی گفته‌اند که خانواده‌هایشان تهدید شده‌اند. فعالان در نقاط مختلف دنیا گفته‌اند که وقتی تهدیدها و نفرت‌پراکنی‌ها متوجه فرزندانشان می‌شو تحمل آن بسیار دشوار و هولناک است.

تفاوت‌های جنسیت‌مند

مبارزه برای حقوق بشر در بسیاری از نقاط دنیا مخاطره‌انگیز است. برای مثال کنشگری در دفاع از محیط زیست و حقوق ارضی و یا حقوق مردم بومی می‌تواند بسیار خطرناک باشد. اما مدافعان حقوق زنان و حقوق اقلیت‌های جنسی-جنسیتی علاوه بر فعالیت‌هایشان، بابت هویت و جنسیت نیز مورد حمله قرار می‌گیرند. زن یا فرد کوئیر مبارز و معترض، بویژه در محیط‌های مردانه، موجودیتی تخاصمی و غیرعادی تلقی می‌شود و با تهدیدهای مختلفی مواجه می‌شود. ونجا استوکیک، روزنامه‌نگار و کنشگر بوسنیایی، ماهیت جنسیتی حملات را این‌گونه توصیف می‌کند: «من و دوست‌پسرم سال‌هاست که درباره مهاجرت می‌نویسیم. بارها مرا فاحشه مهاجر خطاب کرده‌اند اما پارتنرم با توهین‌های جنسی و جنسیتی روبرو نبوده است.»

در جوامعی که زنان در صورت تاهل از احترام برخوردارند، کنشگری زندگی زنان را دشوار می‌کند. رجا فدهی، کنشگر عراقی، می‌گوید در عراق برخی از زنان کنشگر به دلیل کنشگری، کارشان به طلاق و جدایی کشیده و همسران و پارتنرهایشان آن‌ها را ترک کرده‌اند چون مبارزه سیاسی برای زنان امری پذیرفته‌شده نیست و این زنان از نگاه جامعه «به درد ازدواج نمی‌خورند.»

تهدید و آزار و اذیت علیه فعالان فمینیست و نفرت‌پراکنی علیه کنشگران مدافع حقوق افراد LGBTQI+، در پرتو نرمالیزه شدن خشونت علیه زنان و اقلیت‌های جنسی-جنسیتی در این جوامع، پنهان می‌ماند و توجه چندانی نمی‌گیرد. این در حالی است که این خشونت‌ها، ابزار سیاسی حکومت‌هاست برای ساکت کردن فعالانی که موجودیت ساختار قدرت را تهدید می‌کنند.

فعالان مدافع حقوق زنان از چه کسانی می‌ترسند؟ نیروهای کوئیرستیز و ضد حقوق زنان کدامند؟

۵۸‌درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که عاملان اصلی تهدیدهای دریافت‌شده توسط فعالان، دولت‌ها و مقامات رسمی بوده‌اند. این دولت‌ها به وضوح سعی دارند جامعه مدنی را سرکوب کنند. در مناطق تحت تاثیر درگیری نظامی، نیروهای نظامی و شبه‌نظامی هم موجودیت و فعالیت کنشگران را تهدید می‌کنند. عزیزه، کنشگری از جمهوری دموکراتیک کنگو توضیح می‌دهد فعالان دائما با خشونت نظامیان درگیرند و کنشگران بیش از هر نیروی دیگری، از جنگ‌سالاران می‌هراسند: «چراکه  آن‌ها ممکن است ما را بکشند. تهدید اصلی امروز ما ارتش است چون حضور ما را در فضای عمومی نمی‌خواهد.»

۴۲‌درصد از پاسخ‌دهندگان، رهبران اجتماعی سنتی و محافظه‌کار را عامل خشونت‌ها و آزار و اذیت‌ها معرفی کرده‌اند. از هر ۱۰نفر، ۴نفر نیروهای مذهبی و جریان‌های راست افراطی را مقصر دانسته‌اند. این جریان‌های ضدکوئیر و زن‌ستیز می‌توانند ملی، منطقه‌ای یا فراملی باشند و ضدیت با زنان و کوئیرها، تمامی این گروه‌ها را متحد و به جنبشی قدرتمند تبدیل می‌کند. در نظرسنجی امسال، تعداد چشم‌گیری به نیروهای راست افراطی و جنبش‎های زن-کوئیرستیز به عنوان عاملان تهدید و آزار و اذیت‌هایی که متحمل می‌شوند، اشاره کرده‌اند. رهبران سیاسی و دولت‌ها گاهی با این نیروهای زن‌ستیز افراطی همکاری می‌کنند و در برخی کشورها، اساسا همین نیروها قدرت سیاسی را در دست دارند. یونه ادور، کنشگر کوئیر از کنیا، باور دارد از زمان پاندمی جریان‌های افراطی در کشورش قدرتمندتر شده‌اند و بر دولت نیز اعمال کنترل می‌کنند: «نیروهای زن-کوئیرستیز راست افراطی نفرت‌پراکنی می‌کنند و دولت محافظه‌کار این خشونت‌ها را محکوم نمی‌کند. این نیروها پشتوانه مالی قوی پیدا کرده‌اند و تهدید جدی برای کنشگران مدنی محسوب می‌شوند.»

ترس از خانواده

در سطح جهانی، ۲۵درصد از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند که توسط اعضای خانواده مورد آزار و اذیت قرار گرفته و تهدید شده‌اند. در برخی مناطق فشارهای خانوادگی تشدید پیدا می‌کنند. در جنوب صحرای آفریقا، آمار کنشگرانی که توسط اعضای خانواده تهدید شده‌اند به ۵۱‌درصد می‌رسد. یک فعال فمینیست مصری به ما گفته است که مادرش در ازای پنهان کردن فعالیت‌هایش از دیگر اعضای خانواده، از او درخواست حق‌السکوت ماهانه کرده است، چرا که اگر برادرش خبردار می‌شد، شغل و حتی زندگی‌اش به خطر می‌افتاد. رجا، فعال عراقی، نیز توضیح می‌دهد که برادران، پدران و همسران می‌توانند جلوی کنشگری زنان را بگیرند: «اعضای مذکر خانواده گاهی حتی به ما اجازه سفر و انجام برخی کارها را نمی‌دهند. دوستان و خویشاوندان هم کار ما را به پرسش می‌کشند و مواخذه می‌کنند.» یک فعال حقوق زنان دیگر از کنگو احساسات خود را چنین بازگو می‌کند: «دائما هراس دارم که خانواده همسر، به خاطر فعالیت‌هایم، فرزندانم را بربایند و از من دور کنند. این ترس مرا بسیار آسیب‌پذیر کرده است.»

نفرت‌پراکنی کاربران ناشناس در فضای مجازی

تهدید و آزار و اذیت در بستر مجازی بسیار رایج است. این تهدیدها ممکن است از فضای مجازی فراتر برود و به خشونت فیزیکی در فضای حقیقی منجر شود. گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مدافعان حقوق بشر در گزارش اخیر خود نوشته است که کانال‌های تلگرامی متعلق به گروه‌های راست افراطی هویت فعالان کوئیر، کنشگران مدافع حقوق زنان، بلاگرها و پژوهشگران را افشا کردند‌، کامنت‌های نفرت‌پراکنانه و تبعیض‌آمیز درباره آن‌ها نوشته‌اند و آدرس خانه‌های فعالان و حتی خانواده‎‌هایشان را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند. چنین تهدیدهایی عموما توسط پلیس جدی گرفته نمی‌شوند. در لیبریا هم اتفاقات مشابهی رخ داد، هویت افراد LGBTQI+ بدون رضایتشان در تیک‌تاک افشا و حملات و آزار و اذیت‌های گسترده‌ای به سمت‌‌شان روانه شد.

امن ماندن از آزار و اذیت آنلاین بسیار دشوار است. بسیاری از کنشگران، محتوایی را که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، محدود و سانسور می‌کنند. این در حالی است که شبکه‌های اجتماعی ابزاری حیاتی و ضروری برای کنشگری آن‌هاست. یونه ادور از کنیا می‌گوید استفاده از برخی پلتفرم‌ها را متوقف کرده است: «من ۵هزار فالوور در فیسبوک داشتم و از این مخاطب برای آگاهی‌افزایی در زمینه مسائل افراد LGBTQ استفاده می‌کردم. اما حجم نفرت‌پراکنی و کوئیرستیزی بسیار زیاد بود و برایم غیرقابل تحمل شد. فیسبوک را بستم و بر اینستاگرام و توئیتر متمرکز شدم که مدیریت‌شان راحت‌تر است.»

یک مدافع حقوق زنان از فیلیپین می‌گوید پس از حملات مجازی علیه کنشگران، روزنامه‌نگاران، رهبران چپ‌گرا و وکلایی که به اقدامات دولت اعتراض کرده‌ بودند، مجبور شده رفتارهای خود را تغییر بدهد: «تهدید می‌کردند که به دخترت تجاوز خواهیم کرد، آن‌قدر ترول‌ها حمله می‌کردند تا بالاخره مجبور به سکوت شویم و چیزی علیه دولت ننویسیم. گاهی مجبور می‌شوی دست‌ نگه داری چون می‌ترسی به اعضای خانواده‌ات آسیب بزنند.»  

بسیاری از پاسخ‌دهندگان می‌گویند که ترول‌های مجازی از منابع اصلی آزارگری بوده‌اند. گاهی مشخص است چه کسانی آن‌ها را هدایت می‌کنند و گاهی هم نه. یک فعال حقوق زنان از جنوب صحرای آفریقا مواجهات خود را چنین توصیف می‌کند: «واقعا نمی‌شود گفت. شاید مردمی هستند که می‌خواهند ما را متوقف کنند چون باور دارند مروج همجنس‌گرایی هستیم. ما تلاش می‌کنیم این اکانت‌ها و حملات را بررسی کنیم اما گاهی واقعا نمی‌توانیم بفهمیم چه کسی پشت ماجرا است. گاهی از شماره‌های ناشناس روی گوشی‌هایمان هم پیام دریافت می‌کنیم. می‌توانید تصور کنید که چه حسی دارد؟»

ضدیت و مخالفت از درون جنبش

در آخرین نظرسنجی ما، بسیاری از پاسخ‌‌دهندگان گفتند که از سوی نیروهای جامعه مدنی و حتی سازمان‌های فمینیستی تحت فشار قرار گرفته‌اند. این مسئله می‌تواند از نتایج پاندمی باشد که امکان تعامل و گفت‌وگوی رودرروی فعالان را مختل کرده و به ایجاد تنش میان آن‌ها منجر شده است. در نظرسنجی امسال، تعدادی از کنشگران گفتند که از سوی فعالان جامعه مدنی با تهدید مواجه شده‌اند. نسل‌های مختلف کنشگران، کنشگران مرکز و پیرامون، شهر و روستا و … ممکن است منافع متفاوتی داشته باشند بر سر منابع محدود موجود رقابت کنند.

برخی از نیروهای جامعه مدنی، باور دارند که مبارزه برای حقوق افراد LGBTQI+ ذیل مبارزات جنبش فمینیستی قرار نمی‌گیرد و این موضوع به چالشی جدی تبدیل شده است. یک فعال کوئیر از جنوب صحرای آفریقا از تجربه خود می‌گوید: «جنبش فمینیستی ما را نمی‌پذیرد و برای طرد و حذف ما توضیحات مختلفی ارائه می‌دهد. آن‌ها فراموش می‌کنند که ما هم جزئی از این مبارزه هستیم.»

در کشورهای درگیر منازعات، میان کسانی که در کشور می‌مانند و آن‌ها که کشور را ترک می‌کنند، جدایی بوجود می‌آید. این جدایی باعث می‌شود دو گروه به سختی وضعیت و نقش‌های یکدیگر را درک کنند و بشناسند. یکی از پاسخ‌دهندگان اوکراینی شرایط را این‌گونه توصیف می‌کند: «حمله روسیه در جنبش زنان اوکراین شکاف ایجاد کرد. برخی کشور را ترک کردند و برخی ماندند. ما نیازمند شیوه‌هایی برای گفت‌وگو با یکدیگر هستیم.»

فعالیت در تبعید هم مخاطرات و تهدیدهایی برای کنشگران به همراه دارد. یک فعال حقوق بشر بلاروسی توضیح می‌دهد که برغم ترک کشور همچنان با خشونت و تهدید از سوی دولت مواجه است. شبکه تلویزیونی بلاروس تصویرش را پخش کرده و  او را هیولا و تروریست خطاب کرده است. گاهی فعالان در تبعید احساس گناه می‌کنند و بیش از پیش به کنشگری می‌پردازند. یک فعال نیکاراگوئه‌ای می‌گوید کسانی که شانس فرار داشته‌اند، مسئولیت‌های ویژه‌ای بر عهده دارند و باید مبارزه کنند.

عادی‌سازی سرکوب فعالان

متاسفانه تلاش‌ها برای ساکت کردن مدافعان حقوق زنان به مسئله‌ای عادی تبدیل شده است. کنشگران و سازمان‌ها به مواجهه با آزار و اذیت، تهدید، خشونت و سرکوب عادت کرده‌اند. در گزارش ما با عنوان «همبستگی تنها سلاح ماست»، یکی از فعالان می‌گوید: «این خشونت‌ها به بخشی از امور روزمره ما تبدیل شده است.»

وقتی از کنشگران پرسیدیم که این شیوه‌های سرکوب‌گرانه چگونه فعالیت‌هایشان را تحت تاثیر قرار داده است، بسیاری پاسخ دادند که بسیار دقت و ملاحظه می‌کنند که چه چیزی را چگونه و به چه کسی می‌گویند. ۱۰‌درصد گفتند که خود را سانسور می‌کنند، بسیاری مصاحبه با رسانه‌ها را متوقف کرده یا به طور کلی شبکه‌های اجتماعی را ترک یا فعالیت خود را در آن‌ها محدود کرده‌اند، عده‌ای محل سکونت خود را تغییر داده‌اند تا ناشناس بمانند یا حتی مجبور به ترک کشور شدند. تمامی این اقدامات زمان و انرژی زیادی از کنشگران مصرف می‌کند. با این حال، یک‌سوم پاسخ‌دهندگان می‌گویند اجازه نمی‌دهند که تهدید و سرکوب خللی در فعالیت‌هایشان ایجاد کند. سما عویده از مرکز مطالعات زنان در فلسطین به طور توامان توسط احزاب سیاسی و رهبران مذهبی مورد حمله قرار گرفته است اما فعالیتش را متوقف نکرده است. در سال ۲۰۲۳ که با او مصاحبه کردیم، گفت: «وقتی در خانه هستم پنجره‌هایم را می‌بندم. اما در کل به زندگی و فعالیت به شیوه همیشگی ادامه می‌دهم. با دوستانم بیرون می‌روم. ممکن است باور نکنید، قبلا می‌ترسیدم اما دیگر هیچ هراسی ندارم.»

‌۲۰‌درصد از کنشگران مشارکت‌کننده در نظرسنجی می‌‌گویند که تهدیدها انگیزه و اراده آن‌ها را برای مبارزه بیشتر کرده است. عزیزه باگون از کنگو می‌‌گوید: «وقتی کنشگر می‌شوید دیگر نمی‌توانید متوقف شوید. من ۳۰ سال پیش شروع کردم، گاهی به خروج از کشور هم فکر  کرده‌ام اما هنوز اینجا هستم. مبارزه برای حقوق زنان نیازمند فداکاری است.»

پاسخ‌ها حاکی از تاب‌آوری کنشگران فمینیست در نقاط مختلف دنیاست. بیشتر آن‌ها می‌گویند به هر قیمتی ادامه خواهند داد. اگرچه بسیاری از پاسخ‌دهندگان می‌گویند سازوکارهای حمایتی برایشان وجود ندارد و خودشان باید برای حفظ امنیت‌شان تلاش کنند و اقداماتی را انجام دهند. برای مثال یک کنشگر عراقی می‌گوید: «ما در سازمان‌مان بسیار ملاحظه و مراقبت می‌کنیم. صبح زود کار را شروع می‌کنیم و دو بعد از ظهر، زمانی که خیابان‌ها خلوت است به خانه می‌رویم.»

رجا، فعال عراقی، که از نقض حقوق بشر در عراق می‌نویسد، امروز به کار میدانی مشغول شده است: «چند سال قبل، به دلیل گزارش دادن خشونت جنسی علیه زنان، در محل سکونتم تهدید دریافت کردم: “اگر ادامه بدهی تو را می‌کشیم.” به مدت یک ماه خانه را ترک کردم. حالا اوضاع آرام‎‌تر است اما دیگر گزارش نمی‌نویسم و در عوض فعالیت میدانی انجام می‌دهم. اگر ادامه می‌دادم احتمالا کشته می‌شدم. فعلا استراتژی‌ام این است.»

آثار روانی ترس و هراس مداوم

ناامنی فیزیکی، راهکارهای عملی و عینی مشخصی دارد. برای مثال کارگذاری دوربین‌های مداربسته در محل کار و سکونت. اما آسیب‌ها و آثار روانی آزار اذیت و تهدید دائمی، چندان محسوس و ملموس نیست. بسیاری از پاسخ‌دهندگان به این آسیب‌ها اشاره کرده‌اند. کنشگران عموما مدیریت ناامنی روانی را دشوارتر از ناامنی فیزیکی عنوان می‌کنند و می‌گویند صلح و سلامت روانی به امری لوکس تبدیل شده است. البته خوشبختانه وضعیت در حال تغییر است و روزبه‌روز کنشگران بیشتری به اهمیت مرزگذاری و خودمراقبتی پی می‌برند. وقتی از آن‌ها پرسیدیم که چگونه از خود مراقبت می‌کنند، یکی از پرتکرارترین پاسخ‌ها تماشای فیلم و سریال بود. با این حال در میان پاسخ‌ها با نوعی حس خستگی و درماندگی و میل به کناره‌گیری هم مواجه شدیم. یکی از کنشگران از بالکان غربی می‌گوید: «گاهی احساس پشیمانی دارم که این راه را انتخاب کردم، یک حس عدم اطمینان.» او ادامه می‌دهد: «باید به آن شور و شوقی که قبلا داشتیم بازگردیم. اکنون ما با فرسودگی مواجهیم و برای بقا می‌جنگیم. کارمان را عاشقانه دوست داریم اما وقتی از همه طرف مورد حمله قرار می‌گیریم چاره چیست؟»

جامعه جهانی باید این خستگی و فرسودگی را جدی بگیرد و آن را یک نشانه هشدار برانگیز تلقی کند. پژوهش و تجربه به ما آموخته است که تحقق برابری جنسیتی بدون جنبشی که برای آن مبارزه کند ممکن نیست. وقتی سازمان‎‌های حقوق زنان مجبور می‌شوند حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی خود را ببندند، از مصاحبه با رسانه‌ها اجتناب کنند، رفت‌وآمد خود را محدود و برای حفظ امنیت خود انرژی صرف کنند، صداهای فمینیستی خاموش می‌شوند. این معضلی بزرگ است که همگان را متاثر می‌کند.