امسال با برگزاری «شانزده روز کنشگری در راستای حذف تمامی اشکال خشونت علیه زنان»، ضروری است که به خشونت فزایندهای که زنان تحت سلطه طالبان در افغانستان تجربه میکنند، توجه ویژهای داشته باشیم. فمنا برای تهیه این گزارش با چند تن از زنان داخل افغانستان به صورت مستقیم صحبت کرده است تا بانگ مبارزه آنها بلندتر شنیده شود و با اشتراک گذاشتن این مبارزات، گستره خشونت و آزاری که روزانه متحمل میشوند، مشخص شود. این گزارش کوتاه، فراخوانی برای اقدام است و بر نیاز فوری برای حمایت و مداخله برای کاهش چالشهای پیش روی زنان در افغانستان تاکید میکند.
***
نفرت و قساوت طالبان نسبت به زنان مستند و کاملا مشهود است. طالبان در دوره قبلی حکومت خود بر افغانستان در دهه نود میلادی، زنان را در استادیومهای ورزشی اعدام کردند و محدودیتهای شدیدی بر زنان اعمال کردند و آنان را از حق تحصیل و کار محروم کردند، و حتی برای تخلفات ناچیز از دستورات طالبان مانند پوشیدن صندل و آشکار بودن پاهایشان، آنان را در ملأعام شلاق میزدند. پس از تهاجم نظامی ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱، زنان افغانستان با استفاده از آزادیهای نسبی ایجاد شده که با بهای سنگینی به دست آمده بود، شروع به بازسازی زندگیشان کردند.
خشونت طالبان علیه زنان حتی پس از سرنگونی آنان نیز ادامه داشت. طالبان مدارس دخترانه را هدف قرار میدادند، دختران دانشآموز را مسموم میکردند، و زنان سیاستمدار، روزنامهنگار، کنشگر، پلیس و دیگر زنان را بیرحمانه میکشتند. فهرست بلندبالایی از زنان وجود دارد که در دوره بیستساله تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان، توسط طالبان کشته شدند، و شامل شخصیتهای برجستهای مانند صفیه عمه جان، مدیر امور زنان در قندهار که از مشارکت سیاسی زنان حمایت میکرد، زکیه زکی، روزنامهنگاری که علیه طالبان حرف میزد، ناتاشا خلیل از کارمندان کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، فرشته کوهستانی، فعال سیاسی و فعال حقوق زنان، ملاله کاکر، برجستهترین پلیس زن افغانستان، و تعداد بیشمار دیگری میشود که روزانه جان خود را برای حفظ جایگاه و حضور زنان در جامعه به خطر میاندازند.
اکنون با گذشت بیش از دوسال از مذاکرات صلح به رهبری ایالات متحده و واگذاری افغانستان به طالبان، دستاوردهای زنان در افغانستان به طور کامل از میان رفته است. طالبان با اجرای همان سیاستهای ظالمانه به دهه نود میلادی پسروی کرده و با صدور بیش از 65 فرمان، طیف کاملی از حقوق زنان را به شدت محدود کرده است.
وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان، حجاب اجباری را بر زنان تحمیل کرد که حق رفتوآمد و جابجایی آزادانه زنان را به شدت محدود کرده است، و زنان به دلیل نپوشیدن برقع تحقیر میشوند و مورد خشونت قرار میگیرند تا از این قانون اطاعت و پیروی کنند.
عاطفه، روایت تلخش را در این مورد با فمنا در میان گذاشته است:«یک روز برای خرید خواربار در بازار محلی بودم. من به دلیل شرایط سلامتیام نمیتوانم برقع تحمیلی طالبان را بپوشم، اما موهایم پوشیده بود و روی صورتم ماسک داشتم. یکی از سربازان طالبان به من نزدیک شد و پرسید که برقعم کجاست؟ قبل از اینکه بتوانم جواب دهم، آنها با خشونت شروع به توهین به من کردند. گاهی اوقات آنها زنان را تا مغازه برقعفروشی همراهی و مجبورشان میکنند که برقع بخرند و همانجا جلوی طالبان آن را بپوشند. تحقیر و توهینی که زنان در ملأعام تحمل میکنند، رنجآور و ناراحتکننده است.»
فرمانهای طالبان بر تمام جنبههای زندگی زنان تاثیر قابل توجهی گذاشته است، و مخالف هر چیزی است که با سلامت، رفاه و شادی زنان مرتبط باشد.
سیاستهای طالبان درباره اجبار همراهی زنان توسط مرد محرم، آنان را از دریافت خدمات مورد نیازشان در ادارهجات محروم کرده است. فرشته از ایالت بدخشان در مورد یکی از تجربیات آزاردهندهاش میگوید: «به اداره گذرنامه رفتم تا برای فرزندانم گذرنامه بگیرم. اعضای طالبان مرا کتک زدند چرا که بدون همراهی یک مرد محرم به اداره رفته بودم. آنها گفتند که بدون حضور یک مرد محرم هیچ خدماتی به من نمیدهند. روز بعد مجبور شدم پدرم را به همراه خودم ببرم تا بتوانم درخواست گذرنامه بدهم.»
این محدودیتها برای گروهها و جوامع بهحاشیهراندهشده قومی و مذهبی با شدت بیشتری اعمال میشود، و طالبان جرات بیشتری برای آزار و اذیت و تهدید زنان این جوامع دارند. در این مناطق که سربازان طالبان به طور مداوم مشغول آزار و اذیت و ارعاب هستند، دسترسی زنان به خدمات ضروری مانند مراقبتهای بهداشتیدرمانی نیز به شدت محدود شده است.
نسمیه از ایالت دایکندی میگوید: «اغلب برای معاینات پیش از زایمان به مرکز بهداشت منطقهمان میروم و به طور مداوم از طرف سربازان طالبان مورد آزار قرار میگیرم. به خصوص در مناطق هزارهنشین، آنها خودشان را محق میدانند که ما را آزار دهند. وقتی ما منتظریم تا نوبت ویزیتمان شود، سربازان طالبان به بهانههای مختلف به میان زنان میآیند و آنها را لمس میکنند. وقتی اعتراض میکنیم، میگویند اگر نمیخواهیم لمسمان کنند یا آزارمان دهند، باید لباسهای مناسب بپوشیم. گاهی اوقات آنها به زور وارد بخش زایمان میشوند که هیچ مردی مجاز به وارد شدن نیست، تا زنان را بترسانند.»
زندگی روزمره برای زنان افغانستان به جهنم تبدیل شده است، و وقتی تلاش میکنند تا فعالیتهای ساده روزمرهشان را انجام دهند، با خشونت مواجه میشوند. آنها از مشارکت در فعالیتهای ورزشی، فعالیتهای تفریحی، رفتن به پارک و فضای سبز، رفتن به آرایشگاه و سالنهای زیبایی، کار کردن، تحصیل کردن و دسترسی به خدمات اولیه بهداشتی و بسیاری از کارهای دیگر محروم شدهاند. ماموران امنیتی طالبان حتی در رستورانها گواهی ازدواج افراد را بازرسی میکنند که حاصل آن تحقیر، اضطراب و استرسی دائمی برای زنان و خانوادههایشان است.
امینه روایت میکند: «یک شب به همراه شوهر و بچهام بیرون رفتیم تا آبوهوایی عوض کنیم. در یک رستوران در محلهمان نشسته بودیم که یک سرباز طالبان وارد شد و پرسید که ما با هم چه نسبتی داریم. گفتیم که زن و شوهریم. او سپس شروع به تهدید و ترساندن بچهمان کرد و اسممان را از او پرسید. با اینحال باز هم قانع نشدند و خواستند که گواهی ازدواجمان را نشانشان دهیم. من فقط برای چنین مواقعی تصویری از آن را در موبایلم دارم و نشانشان دادم. آن شب برایم مثل زهر تلخ بود. از اینکه بیرون رفته بودیم پشیمان شدیم و از اینکه فرزندم چنین لحظهای را تجربه کرد، قلبم به درد آمده بود.»
فرمانهای طالبان با تحمیل کنترل ظالمانه به تمامی جنبههای زندگی زنان در افغانستان رسوخ کرده است. این اقدامات سختگیرانه نهتنها حقوق اساسی انسانی آنها را محدود میکند، بلکه آنها را در معرض خشونت و آزار و اذیت فزاینده در حصار خانههایشان نیز قرار میدهد. شرایط ظالمانه و ناگوار حکمفرما بر زنان افغانستان سبب فراگیر شدن احساس یأس و ناامیدی در بین تعداد بیشماری از زنان، و افزایش فجیع آمار خودکشی در آنان شده است. متاسفانه چشمانداز پیش روی زنان در افغانستان تحت حاکمیت ادامهدار طالبان تاریک است و هیچ کورسویی از تغییرات مثبت به نفع زنان وجود ندارد. اکنون بیش از هر زمان دیگری باید به مقابله با مصیبتی پرداخت که زنان افغان در آن گرفتار شدهاند و طالبان را وادار به پاسخگویی در قبال جنایاتشان کرد. به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی حکومت طالبان، یکی از مطالبات مهم زنان مدافع حقوق بشر در داخل و خارج از افغانستان است. این اقدام میتواند به مثابه ابزاری باشد تا هم طالبان و هم جامعه بینالمللی در قبال حقوق بشر زنان افغانستان پاسخگو باشند.