فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

سلول انفرادی؛ رنج‌ها و مقاومت‌ها

نویسنده: یارا 

خودکشی‌ تعدادی از افرادی که در خیزش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت و پس از مدتی آزاد شده بودند، ضرورت صحبت‌ کردن از آسیب‌های بازداشت، حبس انفرادی و لزوم مراقبت از افراد پس از آزادی را بیش از پیش روشن کرده است. صحبت‌کردن از شکنجه‌های پنهان روانی در میانه خون‌ریزی، کشتار، گلوله و حبس‌های بلندمدت و … ممکن است کمی دشوار یا حاشیه‌ای به نظر برسد. در حالیکه افرادی روبروی گلوله و باتوم نیروهای امنیتی می‌ایستند و دست از جان شسته‌اند، افراد ممکن است آسیب‌های ناشی از بازداشت، اعم از کوتاه‌مدت یا بلندمدت را ناچیز بشمارند و نادیده بگیرند یا از مطرح کردن آن احساس شرم کنند. تصویر غالبی که توسط رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از فرد زندانی نمایش داده می‌شود عموما قهرمانی است خدشه‌ناپذیر و استوار که هیچ قدرتی یارای از پا درآوردن او را ندارد. اما بر اساس روایات منتشرشده از زندان و بازداشت و بازجویی، این تجربه مجموعه‌ای است از مقاومت و آسیب‌پذیری‌، از ایستادن و هم‌زمان فروریختن، از احساس غرور و هم‌زمان احساس تحقیر و به‌تبع همراه است با آسیب‌ها و تروماهایی که گاهی تا آخر عمر با افراد باقی می‌ماند. 

گفته می‌شود ده‌ها هزار نفر در اعتراضات اخیر بازداشت شده‌اند و اکثریت این افراد جوانانی کم‌تجربه‌اند که تاکنون بازداشت و بازجویی را تجربه نکرده‌اند و برای چنین مواجهه‌ای آمادگی نداشته‌اند، بنابراین  مسئله سلامت روان افراد را پس از آزادی باید بسیار جدی گرفت و روی آن تاکید کرد. افراد بنابر خاستگاه‌‌ها و شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت، جنسیت، مکان جغرافیایی، ایدئولوژی و اتهام سیاسی، سن و تجربه سیاسی، شهرت و … آسیب‌ها و فشارهای متفاوتی را در بازداشت متحمل می‌شوند. برخی مورد شکنجه جسمی قرار می‌گیرند، برخی آزار جنسی کلامی یا فیزیکی را تجربه می‌کنند، عده‌ای حبس انفرادی بلندمدت و عده‌ای دیگر کوتاه‌مدت می‌گذرانند و توان تحمل و مقاومت هر فرد در مواجهه با این خشونت‌ها متفاوت است. 

یلدا آقافضلی، زن جوانی که در بازجویی‌ها اتهامات مطرح‌شده علیه خود را نپذیرفته و در اعتراض به وضعیتش دست به اعتصاب غذا زده بود، چهار روز پس از آزادی اقدام به خودکشی کرد و در بیمارستان جانش را از دست داد. اگرچه از انگیزه خودکشی‌اش  اطلاعاتی در دست نیست اما او در پیام‌هایی صوتی برای دوستش هیجان‌زده شرح می‌دهد که اتهامات را نپذیرفته و شجاعانه مقاومت کرده است و البته در پیامی دیگر تلویحا اطلاع می‌دهد در بازداشت شدیدا تحت فشار بوده و اذیت شده است. تجربه یلدا آقافضلی تاکیدی بر این نکته است که حتی وقتی  فرد در دوران بازداشت مقاومت می‌کند و تن به خواست نیروهای امنیتی نمی‌دهد، به این معنا نیست که لزوما از آسیب‌های این دوران تاریک در امان می‌ماند.  علاوه بر این مراقبت از سلامت روان برای بازداشت‌شده‌هایی که با شکنجه و خشونت فیزیکی، تحقیر و شکنجه روانی در جهت اعتراف اجباری و … مواجه نشده‌اند هم ضرورت دارد چرا که حبس در انفرادی خود مصداق شکنجه است. بنا بر همین ضرورت در این متن به تجربه سلول انفرادی، آسیب‌های آن و مراقبت‌های ضروری مربوط به آن خواهیم پرداخت.

درباره تجربه حبس انفرادی: «از قدرت ویرانگر آن شوکه شدم»

عاطفه نبوی، فعال مدنی، درباره تجربه سلول انفرادی می‌نویسد: «اولین‌بار که انفرادی را تجربه کردم از قدرت ویرانگرِ آن شوکه شدم. تویی و بدنت و ذهنی که به جای همه ورودی‌هایی که تابحال داشت، به یک منبع اضطراب دائم و زاینده، یعنی بازجویی، متصل است. گاهی حتی آن هم نیست و زندانی مدت‌ها در بلاتکلیفی و یک خالی بی‌پایان رها می‌شود.»

‌شرایط فیزیکی و طراحی سلول انفرادی، چراغ‌های همیشه روشن، فضای کوچک، فقدان هوای تازه و نور آفتاب و سکوت مطلقی که بر آن حاکم است، باعث فروپاشی نظم ذهنی و فیزیکی فرد  می‌شود. احسان مهرابی، مهندس عمران و روزنامه‌نگار، می‌گوید: «من چون رشته تحصیلی‌ام مهندسی عمران بود وقتی وارد سلول شدم احساس می‌کردم که اگر کسی بخواهد یک نقشه قبر را در نقشه‌کشی طراحی کند، دقیقا یک چیزی را خواهد کشید که من داخلش بودم و احساس کردم کسی که آنجا را طراحی کرده گویا اساسا مداد را برداشته‌است تا یک قبر را طراحی کند.»

زمانی که هیچ داده‌ای به ذهن فرد وارد نمی‌شود،  سکوت مطلق انفرادی ممکن است فرد را دچار اختلالات ذهنی کند و  به مرور زمان از حواس خود محروم و در مقابل اطلاعات دروغین بازجو آسیب‌پذیر می‌شود. برخی از افرادی که حبس انفرادی را پشت سر گذاشته‌اند گزارش داده‌اند که در سلول دچار توهم شده و گاهی مرز بین خیال و واقعیت را از دست داده‌اند. پژوهش‌های متعددی نشان می‌دهد که حبس انفرادی تاثیرات شدید روانی به همراه دارد و ریسک آسیب‌های جدی را در افراد افزایش می‌دهد. بعلاوه انزوا و احساس تنهایی عمیقا به افکار خودکشی و اقدام به خودکشی دامن می‌زند.

یافته‌های مطالعات اخیر نشان می‌دهد حبس انفرادی ریسک مرگ زودهنگام را افزایش می‌دهد. براساس مقاله‌ای که در ژورنال آکادمی آمریکایی روانپزشکی و قانون منتشر شده، انزوای فیزیکی می‌تواند به‌اندازه شکنجه فیزیکی آزاردهنده و اضطراب‌آور باشد. انسان به تعامل و ارتباط اجتماعی نیاز دارد و اضطراب انزوا، به مرور زمان فرد را دچار مشکلات مربوط به سلامت روان می‌کند. طبق تحقیقات دکتر شارون شالو که نویسنده کتابی درباره سلول انفرادی است، تجربه حبس در سلول انفرادی این مشکلات را به همراه دارد:

  • تشویش و اضطراب
  • افسردگی و ناامیدی
  • خشم، زودرنجی و تخاصم‌جویی
  • حملات  عصبی
  • تشدید اختلالات روانی از‌پیش‌موجود
  • حساسیت بیش از حد نسبت به بو و صدا
  • دشواری‌های مربوط به تمرکز، حافظه و توجه
  • وهم و خیالاتی که تمامی حواس را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد
  • پارانویا
  • کنترل تکانه ضعیف
  • دوری‌گزینی اجتماعی
  • خشونت ناگهانی
  • روان‌پریشی
  • هراس از مرگ
  • خودزنی و خودکشی

انزوا، تروما و آسیب‌ روانی می‌تواند عواقب جسمانی نیز به دنبال داشته باشد. از جمله: سردردهای مزمن، احساس رخوت و بی‌حالی، کاهش دید، سرگیجه، سوءهاضمه، تعریق شدید، از دست دادن اشتها، درد ماهیچه‌ای و مفصلی، اختلال خواب، کاهش وزن، لرزش دست و … . به دلیل همین تاثیرات، مهم است که موضوع را مهم بگیریم و چه در دوران انفرادی و پس از آزادی اقداماتی را برای کاهش این تاثیرات مخرب انجام دهیم. 

مراقبت از خود در سلول انفرادی

طبق تجربیات و روایات افرادی که با حبس انفرادی مواجه شده‌اند، راهکارهایی برای کاهش اضطراب و آسیب‌های دوران انفرادی  وجود دارد که هرکس بنابر شرایط و توانایی‌هایش می‌تواند انجام‌ دهد.  مهم‌ترین اصل، درگیر کردن ذهن و بدن به هر شیوه ممکن است در جهت عبور از این تجربه با کم‌ترین هزینه ممکن: 

فعالیت جسمانی: سلول انفرادی فضایی بسیار تنگ است و فرد شبانه‌روز را بدون تحرک و امکان راه‌رفتن آزادانه  سپری می‌کند. با این حال بسیاری از افراد بازداشت‌شده می‌گویند تحرک و فعالیت جسمانی در این دوران به سلامت جسمانی و ذهنی و در نتیجه مقاوم‌تر شدنشان بسیار کمک کرده است. بنابراین اهمیت حرکات نرمشی را نادیده نگیرید. از طریق تمرینات ورزشی در سلول علاوه‌بر تقویت جسم و روان خود، به نوعی نظم و برنامه روزانه هم دست خواهید یافت که بسیار نجات‌دهنده است. درازونشست، حرکات بدن‌سازی، یوگا، مدیتیشن، قدم‎‌زدن در سلول، دمبل‌زدن به‌وسیله بطری آب و … همگی راهکارهایی است که افراد در حبس انفرادی برای محافظت و مراقبت از خود در برابر فشارها به کار گرفته‌اند.

فعالیت ذهنی: در روزهای انفرادی، هرگونه فعالیتی که ذهن‌تان  را درگیر کند به محافظت از سلامت روان و مقابله با تضعیف عملکرد ذهن کمک می‌کند. از بازی‌های ذهنی گرفته، تا مرور خاطرات خوش با دوستان و خانواده و عزیزان، مرور محتوای بازجویی‌ها و آمادگی برای بازجویی بعدی و مهم‌تر از همه به‌کارگیری قوه تخیل. تجربه‌های انفرادی نشان می‌دهد که قوه تخیل، مقاومت است و بسیار تحمل‌زا. شیوا نظرآهاری درباره تجربه خود می‌نویسد: «من در تمام روزها و شب‌ها با چشمان بسته با قوه‌ی تخیلم، کنار کسانی بودم که دوست داشتم. جاهایی می‌رفتم که دلم می‌خواست. غذاهای مورد علاقه‌ام را می‌خوردم و حتی آرزوهایم را هم در تخیلم زندگی می‌کردم. گاهی هم که موضوع کم می‌آوردم، در ذهنم داستان می‌ساختم و خودم شخصیت اصلی آن می‌شدم. این داستان‌ها، این‌که هر بار یک جای داستان را عوض می‌کردم و دوباره از اول آن را تصویر می‌کردم، این‌که چطور از داخل آن سلول کوچک، در کافه‌های محبوبم می‌نشستم و با دوستانم گپ می‌زدم. این‌که چطور در آن سیاهی پرواز می‌کردم و به نور می‌رسیدم، همه‌اش مدیون همین تخیل بود و همین بود که زنده نگه‌ام می‌داشت.»

تغذیه: اضطراب شدید و فشار ناشی از حبس انفرادی و بازجویی، بر خورد و خوراک بسیاری از  تاثیر می‌گذارد و موجب از دست رفتن اشتها، کاهش وزن و ضعف جسمانی می‌شود. این در حالی است که غذایی که  در بازداشت در اختیار فرد قرار می‌گیرد،  لزوما سالم و تامین‌کننده نیازهای بدن نیست. با این وجود، تلاش برای حفظ نظم غذایی  و جلوگیری از تحلیل جسم و کاهش شدید وزن برای پشت‌ سر گذاشتن بازجویی‌ها بسیار مهم است، حتی از طریق مصرف قرص‌های ضداضطراب. در برخی موارد به فرد زندانی امکان داده می‌شود که با هزینه  فردی بتواند مایحتاج غذایی خود را از فروشگاه زندان تهیه کند.  اگر چنین فرصتی در اختیارتان قرار گرفت و امکان مالی استفاده از آن را داشتید، برای  تهیه میوه و سبزیجات و  داشتن  برنامه غذایی  سالم و مقوی از آن استفاده کنید. 

پرهیز از خودسرزنش‌گری: ایجاد احساس گناه در فرد زندانی یکی از شگردهای بازجوها برای درهم‌شکستن فرد است. بازجو سعی می‌کند به شما القا کند که خانواده‌تان در شرایط بسیار بدی به‌سر می‌برند، یا حتی به‌دروغ به شما می‌گوید که به خاطر شما، دوستان و یا اعضای خانواده‌تان را احضار یا بازداشت کرده‌اند. سرزنش خود بابت وضعیت خانواده و اطرافیان، در سلول انفرادی بسیار طاقت‌فرسا است، موجب تضعیف شدید وضعیت روانی‌تان  می‌شود و مطابق خواست بازجو است در جهت اخذ اقرار و اعتراف. زمانی که دچار احساس گناه می‌شوید به‌یاد بیاورید که شما و فعالیت‌هایتان باعث ایجاد هزینه برای دیگران نشده‌اید، بلکه عامل اصلی تمام این شرایط سیستم‌ امنیتی سرکوبگری است که تحمل فعالیت‌های مدنی مسالمت‌آمیز را ندارد.