فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

سرکوب فراملی علیه کنشگران زن در تبعید

منبع: Merip

طرح: Access Now

در بهار سال ۲۰۱۱، پس از آغاز خیزش مردم سوریه علیه بشار اسد، ثنا، فرزند دو سوریه‌ای تبعیدی ساکن کانادا، فعالیت خود را فضای مجازی شروع کرد. کنشگری مجازی او به سرعت توجه بسیاری از مردم سوریه و مخاطبانی گسترده در سطح جهان را جلب کرد. اما هرچه فعالیت او گسترده‌تر و صدایش بلندتر می‌شد، بیشتر مورد هدف حملات مجازی قرار می‌گرفت. حدود یک سال بعد از آغاز انقلاب، صفحه فیسبوکش که از طریق آن با دیگر فعالان هم‌سو و هم‌عقیده ارتباط برقرار می‌کرد هدف سیلی از تهدیدهای خشونت‌آمیز قرار گرفت. عده‌ای عکس‌های او را از طریق فتوشاپ برهنه کرده و تصاویر را در فضای مجازی بازنشر می‌کردند و می‌چرخاندند و تصاویر و هویت و اکانت‌های جعلی می‌ساختند. گوگل برای ثنا پیام هشداری فرستاد و اطلاع داد که نیروهای وابسته به دولت در تلاشند ایمیلش را هک کنند. کارزارهای متعددی که علیه رژیم سوریه راه‌اندازی کرده بود از کار افتادند، چرا که صفحات فیسبوکش را دسته‌جمعی ریپورت می‌کردند و فیسبوک بدون ارزیابی صحت این گزارش‌ها، صفحات را می‌بست. ثنا باور داشت که توسط ارتش سایبری دولت سوریه مورد حمله قرار گرفته است، ارتشی که فعالان ضدرژیم را در نقاط مختلف دنیا رصد می‌کرد و به آن‌ها هجوم می‌برد.

ثنا در مصاحبه‌ای با Citizen Lab می‌گوید: «دیگر هیچ‌ تصویر و متن شخصی‌ای در صفحاتم پست نمی‌کردم.» Citizen Lab دو پروژه پژوخشی مجازی را پیش می‌برد؛ یکی درباره سرکوب مجازی فراملی در کانادا که در بازه زمانی ۲۰۲۱-۲۰۲۰ انجام شده بود و دیگری پژوهشی ادامه‌دار درباره سرکوب فراملی جنسیت‌محور در فضای آنلاین علیه زنان روزنامه‌نگار و کنشگر تبعیدی. مصاحبه ثنا نیز مربوط به همین پروژه مطالعاتی بود. نام ثنا و دیگر مصاحبه‌شوندگان برای این نوشتار تغییر داده شده است. ثنا می‌گوید: «هرگز عکس و پستی از فرزندانم منتشر نمی‌کردم یا عکسی که مکانم را نشان بدهد. حتی خانواده‌ام هم درخواست کرده بودند از آن‌ها عکسی در صفحاتم نگذارم. با ترس و نگرانی‌های بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کردیم.»

والدین ثنا در سال ۱۹۹۰ مجبور به ترک خاک سوریه شده بودند و او در پیوندی دورادور با سرزمین مادری‌اش بزرگ شد. طبق تجربه او، مردم سوریه در دیاسپورا چندان اعتراض نمی‌‌کردند و از برقراری ارتباط با عزیزانشان در داخل کشور می‌هراسیدند. اما خیزش سال ۲۰۱۱ علیه بشار اسد، فضا را دگرگون کرد. سوریه‌ای‌های دیاسپورا مانند ثنا، در فضای پرشور و هیجان برای تغییر، وارد عرصه مبارزه سیاسی شدند. اما خوش‌بینی آن‌ها چندان دوام نیاورد. رژیم بشار اسد به‌طور وحشیانه به معترضان حمله و آن‌ها را به طور گسترده بازداشت و شکنجه کرد، و از شهرها جز ویرانه چیزی برجای نگذاشت. نظامیان مجازی مانند ارتش آنلاین سوریه نشان دادند که مقابله اسد با انقلاب، از مرزهای سوریه فراتر رفته و سرکوب را از طریق اینترنت در نقاط مختلف جهان امتداد بخشیده است.

آنچه بر ثنا گذشته، انعکاسی است از تجربه‌های بی‌شمار کنشگر و روزنامه‌نگار در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا که خارج از مرزهای سرزمین مادری زندگی می‌کنند و مورد هجوم بی‌پایان سرکوب دولتی قرار گرفته‌اند. در دوران خیزش‌های جهان عرب در سال ۲۰۱۱، مدافعان حقوق بشر در تبعید و کنشگران دیاسپورا برای بسیج توجه افکار عمومی بین‌المللی نسبت به جنبش‌های داخلی کشورهایشان، از تکنولوژی استفاده کردند. هم‌زمان، خبرنگارانی که برای رسانه‌های بین‌المللی کار می‌کردند تلاش کردند سانسور و پروپاگاندای دولتی را دور بزنند. زنانی که با آن‌ها مصاحبه کردیم، روزنامه‌نگاران و کنشگران در تبعید که پیوندهای خود را با منطقه حفظ کرده بودند، در این فضاهای فراملی آنلاین توانستند شبکه‌هایی را برای به‌ گوش رساندن صدای خود پیدا کنند، با دیگر کنشگران و زنان هم‌سو ارتباط بگیرند و رویت‌پذیر شوند. اما تکنولوژی‌های دیجیتال هم‌زمان برای رژیم‌های سرکوب‌گر بستری فراهم می‌کنند تا بر فاصله جغرافیایی غلیه کنند و کنترل سیاسی و سرکوب را فراتر و خارج از مرزها نیز گسترش دهند. دولت‌ها از نظارت آنلاین، حملات بدافزارها و راه‌اندازی کارزارهای بی‌اعتبارسازی و متکی بر اطلاعات جعلی و دروغین بهره بردند تا دگراندیشان دیاسپورا را تنبیه و ساکت کنند. اگرچه بسیاری از فعالان دیاسپورا این تهدیدها را تجربه می‌کنند، اما زنان اشکالی جنسیت‌محور از سرکوب مجازی را تجربه کردند. حمله‌ها علیه آن‌ها، مشخصا هویت زنانه‌شان را هدف می‌گرفت و عموما ماهیتی جنسی و زن‌ستیزانه داشت تا آن‌ها معذب و شرمسار و بی‌اعتبار شوند و از مبارزه دست بردارند. ثنا در نهایت از کنشگری دست کشید، چراکه حس می‌کرد فضای ترس و وحشت پیش از انقلاب ۲۰۱۱ بازگشته و فضای فعالیت سیاسی در دیاسپورا را راکد کرده است.

تهدید و ارعاب کنشگران در فضای مجازی

عبیر، یک مدافع حقوق بشر از خلیج، تعریف می‌کند که روزی ایمیلی از خبرنگاری دریافت کرده است که  پیش‌تر با هم مراوده داشتند. در نگاه اول ایمیل واقعی به نظر می‌رسید، اما این خبرنگار از او خواسته بود که پرونده قضایی یکی از همکاران تازه از زندان آزادشده را مرور کند. او دچار تردید می‌شود که چگونه این خبرنگار به این اطلاعات دسترسی دارد و از این پرونده باخبر است‌. عبیر وقتی دوباره با دقت به آدرس فرستنده نگاه می‌کند، متوجه می‌شود که بسیار به ایمیل آن خبرنگار شبیه، اما هاست‌ایمیل آن متفاوت است. او ایمیل را برای یک کارشناس امنیت دیجیتال فوروارد کرد  و او هم بر مشکوک‌ بودن ایمیل صحه گذاشت. در ایمیل یک بدافزار جاسوسی ضمیمه شده بود که اگر آن را باز می‌کرد روی گوشی‌اش نصب می‌شد و به تمام مکالمات محرمانه و ارتباطاتش دسترسی پیدا می‌کرد.

تکنولوژی‌های دیجیتال به‌طور روزافزون در حال یاری رساندن به دولت‌های سرکوب‌گرند تا دگراندیشان را مورد هدف قرار بدهند بی‌آنکه امکان رسیدگی و پاسخگویی وجود داشته باشد. عبیر معتقد است این حملات صرفا برای دسترسی به اطلاعات صورت نمی‌گیرد، آن‌ها می‌خواهند کنشگران را بترسانند تا از گوشی‌هایشان استفاده نکنند و فعالیت‌هایشان متوقف شود. عبیر می‌گوید‌: «تمام لحظات بیداری‌ام را با این ترس‌ها سر می‌کنم. اضطراب دارم که نکند روی دستگاه‌هایم نرم‌افزار جاسوسی نصب شده باشد. دائم هراس شنود دارم، حس می‌کنم تحت نظرم و مکالماتم ضبط می‌شود. فرقی نمی‌کند کجا و با چه کسی باشم.»

طرفدان رژیم همچین زنان را به‌شیوه‌های جنسی-جنسیتی و زن‌ستیزانه مورد حمله قرار می‌دهند. شهرت و اعتبارشان را زیر سوال می‌برند‌ یا درباره زندگی خصوصی و جنسی‌شان افشاگری می‌کنند تا افکار عمومی دارای ارزش‌های سنتی و محافظه‌کار را تحت تاثیر قرار بدهند و علیه زنان کنشگر بشورانند. زمانی که عبیر در شهرهای اروپا یا آمریکای شمالی سخنرانی می‌کند، سیلی از هشتگ‌های توییتری توسط ترول‌های طرفدار حکومت علیه او به راه می‌افتد. این توییت‌ها نه‌تنها عبیر را جاسوس سازمان اطلاعاتی آمریکا، ایران یا موساد جلوه می‌دهند، بلکه درباره زندگی خصوصی خود و خانواده‌اش نیز شایعه‌پراکنی می‌کنند و به آن‌ها بی‌عفتی، ولنگاری و … نسبت می‌دهند. اخیرا یکی از مقامات رسمی داخل کشور در صفحه اینستاگرام خود ویدئویی منتشر کرده و شایعاتی جنسی را به عبیر نسبت داده است. این حملات تا آنجا پیش رفت که آن‌ها شماره تلفن شخصی عبیر را منتشر کردند و  مخاطبان را تحریک کردند که برای پرس‌و‌جو و دریافت اطلاعات بیشتر با او تماس بگیرند. عبیر می‌گوید: «زمانی که آن‌ها یک زن را هدف می‌گیرند، حملات ماهیت جنسی صریح دارد. کارزارهای حملات دسته‌جمعی مجازی علیه زنان، با هدف خدشه‌دار کردن اعتبار آن‌ها به راه می‌افتد. همواره ادعاهایی درباره زندگی خصوصی جنسی زنان، سقط جنین، باردارشدن، دوست‌پسر داشتن و … مطرح می‌شود. بویژه آنکه آن‌ها می‌دانند که یک زن مسلمان هستی و این اتهامات چه تبعاتی می‌تواند برایت داشته باشد.»

شیرین، روزنامه‌نگار ایرانی ساکن اروپا هم حملات صریح جنسی را در فضای مجازی تجربه کرده است. در پاییز سال ۲۰۲۲ که خیزش زن، زندگی، آزادی، ایرانیان را در نقاط مختلف جهان به خیابان‌ها آورد، شیرین دائما با موج‌هایی از حملات مجازی خشونت‌آمیز و نفرت‌پراکنانه مواجه می‌شد. این حملات زمانی آغاز شد که یک شخص(به گمان شیرین از نیروهای امنیتی) توانست به مکالمات محرمانه او با افراد داخل ایران دسترسی پیدا کند و آن‌ها را به بیرون درز دهد. صورت‌بندی این مکالمات در بستر تنش‌های سیاسی موجود در فضای دیاسپورا، به حملات شدیدی علیه شیرین منجر شد. ترول‌ها به ایمیل و صفحات شبکه‌های اجتماعی او هجوم آوردند و او را خائن و عامل جمهوری اسلامی نامیدند. علاوه بر این‌که او را به اتکای شغلش به‌عنوان یک خبرنگار در تبعید بدنام کردند، مشخصا  جنسیت او را هم هدف گرفتند. او پیام‌های بی‌پایانی دریافت کرد که «جنده» خطابش کرده و به تجاوز تهدیدش کرده بودند. شیرین می‌گوید ادبیات این حمله‌ها کاملا جنسیتی و حاوی واژه‌هایی بود که هرگز برای مردان به کار نمی‌رود. او حس می‌کرد حرفه خبرنگاری‌اش در حال فروپاشی است: «دچار افکار خودکشی شده بودم و هفته‌ها نتوانستم از تخت بیرون بیایم.» اگرچه نمی‌توان مطمئن بود که نیرو‌های حکومتی مستقیما منشا حملات به شیرین بودند، اما موارد آشکار دیگر نشان داده‌اند که حکومت‌های سرکوب‌گر دست به عملیات مشابهی می‌زنند. در تابستان سال ۲۰۲۰، عکس‌های خصوصی خبرنگار الجزیره، غاده عویس، در فضای مجازی منتشر شد. غاده عموما گزارش‌های انتقادی درباره حکومت عربستان سعودی و امارات متحده منتشر می‌کرد.‌ عکس‌های منتشرشده او را بیکینی به تن و در جکوزی نشان می‌داد. کارزاری که علیه او به راه افتاد، توسط بسیاری از چهره‌های مشهور و اینفلوئنسر‌های حامی سعودی با فالوئرهای میلیونی انعکاس پیدا کرد و به مخاطبان القا می‌کرد که غاده از طریق تن‌دادن به درخواست‌های جنسی، شغل و زندگی حرفه‌ای خود را ساخته و پیش برده است.

حول و حوش همان زمان، عویس به همراه ۳۰ تن دیگر از کارکنان خبرگزاری الجزیره، هدف کارزار هک قرار گرفت. این حملات از یک نرم‌افزار جاسوسی پگاسوس ساخت اسرائیل بهره می‌برد که به عربستان سعودی و امارات متحده عربی نسبت داده می‌شود. هردو کشور مشتری یک شرکت نظارتی-امنیتی اسرائیلی بودند که این نرم‌افزار را ساخته بود. این نرم‌افزار نقاط نفوذ در اپلیکشین‌های محبوب و پراستفاده را شناسایی و از آن طریق به مهاجمان امنیتی به گوشی‌های افراد مورد هدف دسترسی می‌داد. به عبارت دیگر، این نرم‌افزار، گوشی افراد را به یک جاسوس همراه به اصطلاح توجیبی تبدیل می‌کرد. او در دسامبر ۲۰۲۲، در فلوریدا از دو دولت سعودی و امارات متحده شکایت کرد و آن‌ها را به استفاده از این تکنولوژی برای دسترسی به اطلاعات خصوصی او، انتشار این محتوا در فضای مجازی و راه‌اندازی کارزار هدفمند برای تخریب چهره‌اش بعنوان یک خبرنگار متهم کرد.

حاکمان سعودی و امارات متحده علاوه بر هدف قرار دادن عویس بر مبنای جنسیت، با همدستی و مشورت یکدیگر، ابزارها و ظرفیت‌های امنیتی-نظارتی پیشرفته خود را علیه زنان مدافع حقوق بشر در دو کشور به کار بسته‌اند. لجین الهذلول، فعال برجسته و شناخته‌شده مدافع حقوق زنان، ادعا می‌کند در سال ۲۰۱۷، زمانی که ساکن امارات متحده بوده، عاملان یک شرکت امنیت سایبری مستقر در ابوظبی به نام (DarkMatter)، با استفاده از تکنیک‌های امنیتی-نظارتی پیشرفته گوشی آیفون او را هک کرده‌اند. این شرکت، تعدادی از متخصصان هوش سایبری را از سازمان امنیت ملی آمریکا و وزارت دفاع اسرائیل استخدام کرده بود. این متخصصان عملیاتی را علیه تعدادی از مخالفان و دگراندیشان، روزنامه‌نگاران و مقامات رسمی دولت‌های خارجی در کشورهای مختلف انجام دادند. آن‌ها هم‌چنین به‌طور مستقیم با مقامات امارات متحده همکاری می‌کردند و از طریق قراردادهای دولتی، سودهای کلانی به دست آوردند.

هک گوشی الهذلول به مقامات امارات متحده این امکان را داد که تحرکات و رفت‌وآمدهایش را زیر نظر بگیرند و همچین به تعاملات و مکالماتش با دیگر فعالان حقوق بشر(از جمله تعاملاتش با سازمان‌هایی در آمریکا) دسترسی پیدا کنند. در نهایت، در ماه مارس سال ۲۰۱۸، الهذلول توسط پلیس ابوظبی بازداشت شد و به اجبار به عربستان سعودی بازگردانده شد. او در عربستان زندانی شد و مورد شکنجه و آزار جنسی قرار گرفت. در ماه مه ۲۰۲۳، او از شرکت DarkMatter شکایت کرد. او در این شکایت ادعا کرد که در طول بازجویی‌ها، ماموران به جزئیات مکالمات او اشاره می‌کردند که از طریق هک گوشی‌اش بدست آورده بودند. بازداشت او در امتداد سرکوب گسترده‌ فعالان حقوق زنان در عربستان سعودی بود که برای رفع ممنوعیت رانندگی زنان و دیگر محدودیت مبارزه می‌کردند. عربستان سعودی و امارات متحده، بر مبنای توافقنامه همکاری امنیتی در سال ۲۰۱۳، دائما برای تحت تعقیب قرار دادن مخالفان و معترضان خود با یکدیگر مراوده و همکاری دارند. این توافقنامه به دو کشور امکان می‌دهد اطلاعات شخصی مخالفان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و روند سرکوب فراملی علیه فعالان دیاسپورا را پیش ببرند.

تاثیر سرکوب مجازی و به سکوت کشاندن مخالفان

دولت‌های اقتدارگرا از طریق تهدیدهای مجازی، بی‌اعتمادی، تردید و پارانویا را میان دگراندیشان دیاسپورا اشاعه می‌دهند. شیرین، خبرنگار ایرانی که در طی خیزش زن، زندگی، آزادی، مورد حملات گسترده بی‌اعتبارسازی قرار گرفت، تماس‌های تلفنی خود با خانواده و خویشاوندان را بسیار محدود کرد و فقط  ارتباط خود را با تعداد محدودی از دوستان نزدیک و مورد اعتماد ادامه داد. او از فرط خستگی ذهنی و حملات اضطرابی که متحمل شده بود، از کار خود استعفا داد. پژوهشگرانی که در زمینه امنیت و سلامت روان مدافعان حقوق بشر در کشورهای پرخطر مطالعه می‌کنند، واکنش‌هایی چون مواجهه شیرین با حملات مجازی را پدیده‌ای به نام «فرسایش احساسی» توصیف می‌کنند.[1] این اهرم سرکوب از طریق حملات و تهدیدات مداوم علیه کنشگران کار می‌کند و آن‌ها به بی‌رمقی، بی‌تفاوتی و ترک فعالیت فعالیت می‌کشاند، بویژه زمانی که خانواده و دوستان نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرند. هراس از آزار و حملات مجازی می‌تواند به ترس از خشونت و آسیب فیزیکی هم منجر شود. شیرین حتی در خانه خود احساس ناامنی می‌کرد. نورپردازی‌های اطراف خانه‌اش را افزایش داد و دوربین امنیتی نیز نصب کرد. در آن زمان که خیزش ژینا در جریان بود، پلیس بریتانیا نسبت به تهدیدات جانی برای خبرنگاران ایرانی در دیاسپورا به طور جدی هشدار داد. در برلین، ایرانیانی که در حمایت از خیزش داخل کشور تظاهرات کرده بودند، توسط افرادی که از احتمالا از حمایت سفارت جمهوری اسلامی ایران برخوردار بودند، مورد هجوم قرار گرفتند. تابستان پیش از آغاز خیزش، ماموران اجرای قانون در نیویورک، مردی را با اسلحه در نزدیکی خانه مسیح علینژاد، فعال شناخته‌شده حقوق زنان، بازداشت کردند. در کیفرخواست این پرونده عنوان شده بود که مردی که تلاش داشت علینژاد را به قتل برساند، عضوی از یک سازمان جنایی در اروپای شرقی بود که با دولت ایران ارتباطات نزدیکی داشت.

برای عبیر به عنوان کنشگری که بیش از یک دهه برای حقوق بشر مبارزه کرده است، در رابطه با امنیت فیزیکی نیز نگرانی‌هایی ایجاد شده است. یک بار که در واشنگتن سخنرانی داشت، دبیر ارشد یکی از روزنامه‌های دولتی داخل کشور، وارد برنامه شد، جلسه را بهم زد و به او فحاشی کرد. در رویدادی دیگر در ژنو، تعدادی از روزنامه‌نگاران دولتی او را تعقیب کردند و تلاش داشتند عصبانی‌اش کنند و از خشم و پرخاشگری او فیلم بگیرند. هربار که در یک هتل جدید می‌ماند، اتاق را به طور کامل بررسی می‌کند که مطمئن شود شنود کار نگذاشته‌اند. از آنجا که در کشورش، چندین پرونده برایش باز کرده‌اند و حکم بازداشت برایش صادر شده، به دقت مسیر سفرهایش را بررسی می‌کند تا در ترانزیت بازداشت و استرداد نشود. سازمان‌های حقوق بشری اگر قصد همکاری با او را داشته باشند باید ارزیابی‌های امنیتی گسترده و متعددی را انجام دهند و برخی از آن‌ها منابع و یا انگیزه انجام این اقدامات را ندارند.

کشورهای میزبان و شرکت‌های عظیم تکنولوژی

ویان یک فعال کرد ساکن برلین است. مانند زنان دیگری که با آن‌ها مصاحبه کردیم، او هم در فضای مجازی با آزارها و تهدیدات خشونت‌آمیز مواجه شده است. از جمله این آزارها ارسال‌ ایمیل‌های حاوی عکس و فیلم‌هایی بود که زنان مبارز کرد را در حال شکنجه‌شدن، تجاوز و مثله‌سازی پس از مرگ نشان می‌داد. ویان در سال ۲۰۲۱ از یکی از این آزارگران شکایت کرد که ماه‌ها به‌طور مداوم او را در شبکه‌های اجتماعی تعقیب و تهدید می‌کرد. این آزارگر، از ایدئولوژی نژادگرای پان‌-ترکیسم و دولت آذربایجان حمایت می‌کرد. این پرونده به دست بخش اختصاصی پلیس آلمان سپرده شد که به جرائم دارای انگیزه سیاسی رسیدگی می‌کند. پس از مدتی، پلیس این فرد را که شکایات دیگری هم علیه‌ش مطرح شده بود شناسایی کرد و خانه او را در شهری در نزدیکی فرانکفورت مورد تفتیش قرار داد. این اقدامات به ویان اطمینان و امنیت خاطر داد که پلیس از او حمایت می‌کند. اگرچه تاکنون خبر دیگری درباره رسیدگی به پرونده دریافت نکرده و نگران است که پس از این شکایت، آزارگر انگیزه بیشتری برای مزاحمت و انتقام‌جویی داشته باشد. در عین حال، نوع برخورد یکی از افسران پلیس هم برایش بسیار آزاردهنده بود. این افسر صراحتا به او گفته که تهدیدها علیه فعالان کرد -که همواره مورد خشم و سرکوب دولت‌های ایران، ترکیه و آذربایجان قرار دارند- و حامیانشان از اولویت‌های پلیس نیست. برخی از خبرنگاران برجسته ایرانی و ترک در آلمان از محافظت توسط پلیس برخوردارند، اما مقامات آلمان و کشورهای دیگر عموما نسبت به وسعت سرکوب‌های فراملی و تنوع تاکتیک‌های آن اطلاع و آگاهی ندارند. به همین دلیل، کنشگرانی که ما با آن‌ها گفت‌وگو کردیم نسبت به موثربودن گزارش تهدیدها به پلیس، چندان خوش‌بین نبودند.

مانند گزارش دادن به پلیس و مقامات، گزارش کردن خشونت آنلاین و کارزارهای بی‌اعتبارسازی به شرکت‌های مالک شبکه‌‌های اجتماعی مانند ایکس(توییتر سابق)، متا و اینستاگرام، فرایندی پرزحمت، وقت‌گیر و اغلب اوقات کم‌تاثیر یا بی‌تاثیر است. برای این کار لازم است تمامی حملات به طور ساختارمند مستند، و همگی حساب‌های کاربری درگیر در حملات ریپورت شوند. بنابراین آسیب‌دیدگان آزار و حملات آنلاین، باید یک‌به‌یک پیام‌های خشونت‌آمیز را بخوانند، گردآوری کنند و توضیحات دقیق و جزئی درباره آن‌ها به همراه لینک و اسکرین‌شات ارائه بدهند. این موضوع موجب زنده‌شدن ترومای فرد آسیب‌دیده می‌شود و دوباره به او حس انزوا و تک‌افتادگی را در برابر خشونت مجازی تحمیل می‌کند.

برای کنشگرانی که تمام زندگی و انرژی خود را برای مبارزه با رژیمی سرکوبگر وقف کرده‌اند، این روند گاهی نابودکننده می‌شود. مهسا، فعال مدافع حقوق زنان از عربستان سعودی می‌گوید اطلاع دادن حملات به توئیتر وقت و تلاشی اضافه می‌خواهد که او از پسش برنمی‌آید، مگر این‌که پای یک حساب کاربری عمومی با هویتی علنی و مشخص با فالوئرهای بالا در میان باشد. مهسا می‌گوید: «در این صورت حملات را مستند می‌کنم و گزارش می‌دهم. یک بار گزارش دادم اما نمی‌دانم چه کردند. هیچ‌وقت نمی‌توانی بفهمی چطور گزارشت را دنبال کنی و بفهمی شکایتت به نتیجه‌ای رسیده است یا نه.»

تا امروز بهترین و موثرترین راه این بوده که در خود کمپانی‌ها، ارتباطات و آشنایانی داشته باشی که به شکایاتت رسیدگی کنند. برخی از فعالان و سازمان‌ها در طی سالیان موفق شده‌اند چنین ارتباطاتی را بسازند اما این امکانات برای عموم در دسترس نیست. با روی کار آمدن ایلان ماسک، بسیاری از این ارتباطات در توییتر که پلتفرمی محوری برای فعالان منطقه محسوب می‌شود، از بین رفت. بسیاری از کارکنانی که نقش کلیدی در مقابله با نشر اطلاعات دروغ و نفرت‌پراکنی داشتند، مشمول تعدیل نیرو شدند. شیرین کمی بعد از آمدن ایلان ماسک بود که حملات گسترده علیه خود را به به توییتر گزارش داد. اما توییت‌ها پاک نشدند و گزارش‌های مکرر نیز بی‌نتیجه ماند. مرکز مقابله با نفرت‌پراکنی دیجیتال(the Center for Countering Digital Hate)، بر اساس مطالعات خود گزارش داده‌اند که از زمان روی‌ کار آمدن ماسک، نفرت‌پراکنی زن‌ستیزانه، همجنس‌گراهراسانه و نژادپرستانه در توییتر افزایشی بسیار شدید داشته است. کمپانی ایکس بابت این پژوهش از این گروه شکایت کرده است.

مقاومت در برابر سرکوب سازمان‌یافته

اقدامات و سیاست‌های مدیریت محتوا در پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی همواره در مواجهه با خشونت آنلاین و آزار مجازی ناموثر و ناکارآمد عمل کرده‌اند. تهدیدات مجازی علیه فعالان دیاسپورا ابعاد و پیچیدگی‌های دیگری به مسئله اضافه می‌کند. رسیدگی به این تهدیدها نیامند افرادی دارای مهارت‌های زبانی و دانش سیاسی است که بتوانند حملات را رصد و شناسایی کنند. گسترش ابزارهای نظارتی پیشرفته مانند zero-click که بی‌واسطه به گوشی‌های افراد دسترسی پیدا می‌کنند تهدیدی جدی و روزافزون است. گروه اسرائیلی که نرم‌افزار پگاسوس را عربستان سعودی و تعدادی دیگر از حکومت‌های اقتدارگرا فروخته بود فقط  یکی از نام‌های مارکت نرم‌افزارهای مزدورانه است. در سطح جهانی، شرکت‌ها و بیزینس‌های خصوصی انواع ابزارهای نظارتی، هک‌کردن، گردآوری اطلاعات و … را ارائه می‌دهند. تعداد شرکت‌هایی که مخالفان مشتریان مالی خود را هدف قرار می‌دهند و بی‌اعتبار می‌کنند، دائما رو به رشد و گسترش است.

کنشگران دیاسپورا و فعالان تبعیدی به مرور زمان آموخته‌اند اقدامات مربوط به امنیت دیجیتال را لحاظ و در شبکه‌های خود تاب‌آوری ایجاد کنند. آن‌ها هر از گاهی گوشی‌ها و سیم‌کارت‌های خود را عوض می‌کنند، نرم‌افزارهای گوشی خود را به‌روز‌رسانی می‌کنند تا بدافزارها و آسیب‌پذیری‌های امنیتی را شناسایی کنند و روی لینک‌های نامطمئن و ناشناس کلیک نمی‌کنند، در صورت لزوم با هویت ناشناس آنلاین می‌شوند و حساب‌های شخصی را از حساب‌های کاری جدا می‌کنند. کنشگران همچنین شبکه‌های همبستگی ایجاد کرده‌اند که منبع مهمی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و حمایت از یکدیگر در برابر تهدیدات و حملات مجازی حکومتی است. علاوه بر خط‌های تلفنی فوریتی که سازمان‌هایی چون «Access Now» و «Frontline Defenders» برای حمایت از کنشگران در مواجهه با حمله دیجیتال آماده کرده‌اند، زنانی که با آن‌ها مصاحبه داشتیم عموما گفتند که دوستان وارد و کارشناسان دیجیتال در حلقه‌های نزدیک خود دارند که در ضرورت وقوع موارد اضطراری دیجیتال، سریعا با آن‌ها تماس می‌گیرند.

اما رها کردن کنشگران به حال خود در فضای دیجیتال، به رژیم‌های اقتداگرا امکان می‌دهد به سرکوب فراملی مجازی ادامه بدهند. دولت‌های غربی اروپایی و آمریکای شمالی، به تازگی موضوع را به رسمیت شناخته‌اند و هنوز پاسخ و اقدام محکمی برای مقابله با آن ارائه نداده‌اند. دولت‌های اروپایی همچنان تمایلی به مقابله قاطعانه با معاملات نرم‌افزارهای جاسوسی مانند پگاسوس را ندارند چرا که می‌خواهند از منافع امنیت ملی و ظرفیت‌های نظارتی سازمان‌های امنیتی خود محافظت کنند. حقیقت کنونی این است که تکنولوژی به سرعت جلو می‌رود و مرتکبان خشونت‌ها و حملات مجازی دائما ابزارها و تسلیحات دیجیتال خود را به روز رسانی می‌کنند. کنشگرانی مانند شیرین، عبیر، مهسا و ویان، به حال خود و در معرض جاسوسی دیجیتال، آزار مجازی و خشونت رژیم‌های اقتدارگرا رها شده‌اند، رژیم‌هایی که از هویت زنانه آن‌ها بعنوان ابزار سیاسی علیه‌شان و در جهت ساکت‌کردن اعتراض و دگراندیشی استفاده می‌کنند.


[1] emotional attrition