
منبع: Tactical Tech
ترجمه: یارا
در همه ما نیاز و میل شدیدی برای حس امنیت وجود دارد. اینکه احساس کنیم در مقابل آسیب محافظت میشویم. زمانی که احساس امنیت میکنیم، میتوانیم بدن و ذهنمان را آرام کنیم، استراحت کنیم، و جان تازهای بگیریم. اگر برای مدتی طولانی احساس امنیت نکنیم، ممکن است به سرعت خسته، رنجور و حتی بیمار شویم. ما بهعنوان مدافعان حقوق بشر گاهی انتخاب میکنیم که احساس امنیت خود را در راه دستیابی به جامعهای بهتر، عاری از ظلم و استثمار قربانی کنیم. متأسفانه در طول فعالیتمان بهعنوان مدافع حقوق بشر، گاهی با دیگرانی مواجه میشویم که از طریق اعمال خشونت، ارعاب و آزار و اذیت، یا با روشهای ظریفتر سرکوب، مانع از دستیابی ما به اهدافمان میشوند.
حفظ و گسترش فضاهایمان
اتفاقاتی که طیفی گسترده از دستگیری و بازداشت، ارعاب و حملات خشونتآمیز تا آزار و اذیت، حمله به شهرت و اعتبار، تحت نظر گرفتن، و حذف و محرومسازی اجتماعی، را در بر میگیرد، بخشی از تلاشهای مخالفان (کسانی که اهداف مشترکی با ما ندارند یا فعالانه با اهداف ما مخالفت میکنند) برای محدود کردن یا بستن فضاهای فعالیت و زندگیمان است.
این «فضاها» میتواند به معنای فضاهای فیزیکی واقعی مانند میادین عمومی و مناطقی که گروهها میتوانند اعتراض یا تظاهرات کنند، دفاتر یا خانههایمان باشد، و یا فضای اقتصادیمان(با محدود کردن دسترسیمان به منابع اقتصادی)، فضای اجتماعی (با محدود کردن آزادی بیان ما یا جلوگیری از تشکیل انجمنهای مسالمتآمیز)، فضای تکنولوژیکی (از طریق سانسور، نظارت و دسترسی به اطلاعاتمان) فضای قانونی (از طریق آزار و اذیت قضایی، اداری یا بوروکراتیک) فضای زیستمحیطی (از طریق ترویج مدلهای «توسعه» ناپایدار). اینها فقط چند مورد بود از انواع ناامنیهایی است که با آن مواجه هستیم.
هدف نهایی ما از اتخاذ رویکردی سازماندهیشده به مقوله امنیت، دفاع از فضای موجود برای فعالیتهایمان و در حالت ایدهآل گسترش این فضاست تا جوامع و کشورهایی که در آن فعالیت میکنیم همراه با ما به سمت احترام و حمایت از حقوق بشر حرکت کنند. برای انجام این کار، میتوانیم از روشها و ابزارهای مختلفی استفاده کنیم و آنها را در برنامههای فعالیتهای حقوق بشری خود بگنجانیم.
تندرستی بهعنوان عملی براندازانه و سیاسی
مدافعان حقوق بشر با تهدیدهای پیچیده و متنوعی روبرو هستند. شاید ما عادت کردهایم امنیت را با عبارات محدودی مانند محافظت از خود در برابر حملات خشونتآمیز، یورش به دفاتر کارمان، آزار و اذیت قضایی یا تهدیدهای گروههای مسلح تعریف و در موردش فکر کنیم. در حالیکه رویکرد سازمانیافته به این نوع تهدیدات واقعا ضروری است، رویکردی همهجانبه به موضوع امنیت که فراتر از این موارد است. تهدیدها ممکن است شامل اشکال ساختاری خشونت و آزار و اذیت نیز باشند: انواع به حاشیه راندنها از جمله از لحاظ اقتصادی، حجم کاری بسیار سنگین، نبود امنیت مالی، استرس و تجربیات تروماآور و دیگر موارد . چنین تهدیدهایی نهتنها ما را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه پیامدهایی برای اطرافیانمان از جمله دوستان و خانواده نیز دارد. علاوه بر این، باید بدانیم که تهدیدهای خارجی نهتنها بر امنیت فیزیکی ما بلکه بر درون، بدن و ذهنمان نیز تأثیر میگذارد و در صورت مواجهه با تهدید، تواناییمان برای انجام کار و رضایت از انجام آن را کنترل و محدود میکند. تندرستی نهتنها در انجام مؤثر فعالیتهای کنشگریمان، بلکه در تواناییمان برای تفکر، تحلیل و استراتژیهای تا حد امکان فاقد سوگیری نقش اساسی دارد.
رویکرد همهجانبه به امنیت، مراقبت از خود را نهبهعنوان خودخواهی، بلکه بهعنوان یک عمل سیاسی برای حفظ و محافظت از خود در نظر میگیرد. اینکه ما چگونه تندرستیمان را در چارچوب کنشگریمان تعریف میکنیم، ذهنی و عمیقاً شخصی است. تعریف ما از این موضوع، تحت تأثیر نیازهای متفاوت جسمانی و ذهنیمان، باورهایمان (مذهبی، معنوی یا سکولار)، هویتهای جنسی، علایق و روابط، و چالشهایی است که با آن مواجه میشویم. ما به عنوان کنشگر و مدافع حقوق بشر باید امنیت را برای خود تعریف کنیم و بر این اساس در گروهها، سازمانها و جنبشهایمان فضایی برای همبستگی و حمایت از یکدیگر ایجاد کنیم.
برغم تهدید علیه فضای کاری و خودبیانگری شخصیمان، ما معمولا تسلیم نمیشویم: تصمیم میگیریم بیعدالتیهایی را که در جهان میبینیم به چالش بکشیم. به همین دلیل میتوانیم امنیت مدافعان حقوق بشر را بهعنوان «تندرستی در کنش» در نظر بگیریم: سلامت جسمی و احساسی خود را حفظ کنیم و در ادامه فعالیتهایی که به اهمیتشان باور داریم، پایدار بمانیم و تحلیلها و برنامهریزیهای لازم را انجام دهیم تا در امنیت بمانیم.
کنترل اطلاعاتمان
هیچ رویکرد سازمانیافتهای به مقوله امنیت، بدون داشتن رویکرد سازمانیافته برای مدیریت اطلاعات و دادهها کامل نیست. ابزارهایی که برای مدیریت اطلاعاتمان به آنها تکیه میکنیم، بخشی از فضای کار ما را تشکیل میدهند و در معرض بسیاری ازهمان تهدیدات مشابهی هستند که خودمان در حوزههای دیگر با آن مواجه هستیم.
صنعت نظارت که عمدتاً دیده نمیشود و در پشت درهای بسته فعالیت میکند، از اوایل قرن گذشته شاهد رشد عظیمی بوده است. دسترسی به دادههای حساس ما (فایلهایی که مدیریت میکنیم، ارتباطات ایمیلی و تلفنیمان و غیره) برای کسانی که به دنبال ممانعت از کار مدافعان حقوق بشر هستند، مهمتر از همیشه شده است. این روزها که بخش بزرگی از زندگی ما دیجیتالی شده است، یا بسیاری از ما احساس میکنیم که خیلی از ابعاد آن تحت کنترل ما نیست و یا نگاهمان این است که ابزارهای دیجیتال بر امنیت «واقعی» ما تأثیر نمیگذارند. باید این پیشفرضها و تصورات را به چالش بکشیم؛ قبل از بکارگیری شیوههای مختلف برای حفاظت اطلاعاتمان، باید دادههای حساسمان را مشخص کنیم، بدانیم این اطلاعات و دادهها در کجا ذخیره شدهاند و چه کسی به آن دسترسی دارد. این مراحل فقط یک راهکار امنیتی نیست، بلکه اقدامی برای تواناسازی سیاسیمان است.
بنابراین، عملکرد امنیتی همهجانبه به شیوههای حفظ و تقویت تندرستی و عاملیت خودمان به عنوان مدافعان حقوق بشر، خانوادهها و جوامعمان از طریق استفاده مداوم از ابزارها و تاکتیکهای روانی-اجتماعی، فیزیکی، دیجیتال و غیره میشود. این تاکتیکها ما را قادر میسازد تا امنیت کلی خود را افزایش دهیم، تهدیداتی را که با آن روبرو هستیم کاهش دهیم و انتخابهای روزانهمان را گسترش دهیم.