الهام منیعه، نویسنده یمنی سوئیسی، فعال حقوق بشر و دانشیار و متخصص مسائل خاورمیانه است. او یکی از مدافعان جدی جدایی مذهب و حکومت در کشورهای مسلماننشین، آزادی بیان و عقیده، حقوق زنان و اقلیتها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست. او همچنین به عنوان منتقد سرسخت ایدئولوژی و سیاستهای جنبشهای اسلامگرا در هر دو شکل آن، اسلامگرایی اجتماعی و اسلامگرایی سیاسی شناخته میشود.
منیعه دکترای علوم سیاسی از دانشگاه زوریخ، کارشناسی ارشد از دانشگاه آمریکایی واشنگتن دیسی و لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه کویت دارد. او تا سال ۲۰۰۵ به مدت هشت سال، به عنوان روزنامهنگار و معاون سردبیر سرویس عربی رادیو بینالمللی سوئیس کار میکرد. او اکنون در موسسه علوم سیاسی در دانشگاه زوریخ به عنوان مشاور سازمان بین المللی حقوق بشر کار میکند. در سال ۲۰۱۰، شورای فدرال سوئیس او را به عنوان عضو کمیسون فدرال امور زنان منصوب کرد.
الهام منیعه در گفتوگو با فمنا، در مورد شرایط زنان مدافع حقوق بشر در یمن، چالشهایشان، تاثیرات جنگ بر زندگی زنان و لزوم حضور زنان در مذاکرات صلح برای شکل دادن به آینده یمن، حرف میزند.
کمی در مورد سابقه فعالیتهایتان به عنوان یک زن مدافع حقوق بشر و تلاشهایتان برای کمک به شنیده شدن صدای جنبش زنان در یمن برایمان بگویید؟
من الهام هستم. الهام مانع که در عربی الهام منیعه تلفظ میشود. کارشناس علوم سیاسی، مدافع حقوق بشر و نویسندهام. یکجورهایی ریشههای مختلط دارم. میتوانید بگویید سوئیسی هستم، یمنی هستم و حتی مصری هم هستم.
فعالیتهای مرتبط با حقوق زنان را به دلایل شخصی شروع کردم. هرکدام از ما داستانی داریم. داستان مادرم مرا وادار کرد تا به عنوان یک مبارز حقوق بشر کار کنم و از کرامت و حقوق انسانی افراد فارغ از جنسیتشان دفاع کنم.
من به فعالیت به اشکال مختلف باور دارم. خودم یک نویسنده هستم، در قالب ادبیات یا رمان مینویسم مثل زمانی که داستان مادرم را نوشتم. مقالات نظری نیز مینویسم مثل «خاطرات یک زن عرب» که در آن خواستار اصلاحات، بهویژه در حوزه زنان و مذهب هستم. و در نهایت کارشناس علوم سیاسی هستم. بین رشتهای کار میکنم و از نظر من علوم اجتماعی باید به مردم نزدیک باشد چرا که علوم اجتماعی میتواند در مقابله و مبارزه با مشکلات، پدیدهها و پیدا کردن راه حلها نقش ایفا کند. علوم اجتماعی راهی است که میتوانم به تحقیقاتم هدف بدهم، از واقعیت ما جدا نیست و از طرفی به دنبال راه حل هم هست.
من در مورد کشورها و موضوعات مختلفی در خاورمیانه و شمال آفریقا نوشتهام، از جمله یمن. یمن به عنوان کشور مبدا، جایی است که ریشهها و زخمهایم از آن میآید. میگویم زخمها چون این کشور در حال گذراندن جنگ داخلی است و این جنگ داخلی بر زندگی مردمی که آنجا زندگی میکنند تاثیرگذار است.
درگیریها در یمن چه تاثیری بر وضعیت زنان گذاشته است؟
زنان اولین کسانی هستند که تاثیر جنگ را حس میکنند، همانند همه مناطق جنگی و در درگیریها، خشونتهای مبتنی بر جنسیت چه در حوزه خصوصی و چه در حوزه عمومی گستردهتر و فراگیر میشود. همانطور که درباره خشونت خانگی، تجاوز، آزار و اذیت جنسی در اماکن عمومی، ازدواج کودکان، تهدیدهای فیزیکی و حمله به اکتیویستهای زن و بهخصوص زنان مدافع حقوق بشر و ارعاب مداوم آنها شاهدش هستیم. جنگها باعث تغییرات مذهبی هم میشوند و این تغییرات بر زندگی زنان تاثیرات مشخصتری دارد به خصوص زمانی که صدای گفتمان مذهبی تندرو بلندتر میشود، همانند نفوذ بیشتر اسلامگراها که بر زندگی زنان در یمن تاثیر دارد.
وقتی صحبت از زنان و جنگ میشود، اگر بخواهم در مورد یمن حرف بزنم، این پارادوکس هم وجود دارد که زنان از نظر اقتصادی نسبت به گذشته فعالتر شدهاند. آنها در بسیاری از منازل نانآور خانهها هستند و به طور مداوم تلاش میکنند تا تاثیرات جنگ را بر اعضای خانوادهشان کم کنند. آنها نقش بسیار مهمی در انتقال پاسخهای انساندوستانه در سطح محلی ایفا میکنند. اما در یمن هم همانند سایر مناطق جنگی زنانی هستند که در نقش طرفین درگیر مخاصمه و جنگ فعال هستند و خودشان جزو طرفین درگیری محسوب میشوند. اما زنان دیگری هم هستند که نقش مهمی را به عنوان ایجادکننده و سازنده صلح ایفا میکنند.
نقش زنان یمنی در پیشبرد روند صلح و مذاکرات آن چیست؟
فعالان زن یمنی در این زمینه بسیار فعال هستند، پلتفرمهای خاص و سازمانهایی وجود دارند که سازمانهای زنان یمن را گرد هم میآورند و سعی میکنند برای تغییرات فشار بیاورند، اما فقط کسانی که جنگ یمن را دنبال میکنند، اظهارات و فعالیتهای این زنان را پیگیری میکنند.
متاسفانه مانند بسیاری دیگر از نقاط درگیر جنگ و منازعه در خاورمیانه و جهان، وقتی نوبت به مذاکرات صلح میرسد، در اغلب اوقات زنان کنار گذاشته میشوند، و اگر هم حضور داشته باشند، با اصرار نماینده ویژه سازمان ملل در محل مورد مناقشه است، اما قدرت کافی برای شکلدهی و تاثیرگذاری بر مذاکرات را ندارند.
این تصور جامعه بینالمللی مبنی بر اینکه کسانی که سلاح حمل میکنند باید روند مذاکرات صلح را تعیین کنند، شرایط را بسیار پیچیدهتر میکند. این شرایط بسیار پیچیدهای است که زنان در یمن با آن مواجه هستند، و نه فقط در یمن، بلکه در همه مناطق درگیر جنگ در این منطقه و یا خارج از آن. تمایل و گرایشی وجود دارد که زنان را واقعا تاثیرگذار بر مذاکرات صلح نمیبیند اما اگر به عرصه واقعی نگاه کنید واقعیت این است کسانی که تفاوت را ایجاد میکنند گروههای زنان هستند که با هر ساختاری که اطرافشان وجود دارد، کار میکنند.
از یکسو زنان نقش مهمی در مذاکرات آزادسازی زندانیان در داخل یمن داشتند، آنها نقش بسیار مهمی در تسهیل کمکهای بشردوستانه دارند، در جوامع محلی هم بسیار مهم هستند. اما وقتی صحبت به مذاکرات صلح میرسد، زنان کنار گذاشته میشوند. به نظرم این مسئلهای مهم و مشکلساز، و در عین حال شاخصی است که تعیین میکند روند صلح در بلندمدت پایدار خواهد بود یا خیر.
اختصاص سهمیه برای مشارکت زنان در مذاکرات صلح کافی نیست. چرا؟ زیرا صرف حضور زنان کافی نیست و تا زمانی که شکایات، نیازها و دیدگاه زنان، یعنی دیدگاه مبتنی بر جنسیت، در تمام فرایندهای صلح، تقسیم قدرت، توافق و بازسازی نهادها در کشور مدنظر قرار نگیرد، دوباره حذف زنان به شیوههای گوناگونی ادامه خواهد یافت. همانطور که 13سال است که یمن در انتهای جدول شاخص شکاف جنسیتی قرار گرفته است و همین نشاندهنده وضعیت وخیم زنان در این کشور است.
اما آنچه سعی میکنم در این گفتوگو منتقل کنم این است که بله وضعیت وخیم است، بله یک تمایل قوی و همیشگی برای حذف زنان از مذاکرات واقعی وجود دارد. همیشه گفتوگوها و ملاقاتهایی با نمایندگان و فرستادگان کشورهای کمککننده وجود دارد، اما در جلساتی که درباره آینده کشور بحث، و نهادهای آن تعیین میشود، زنان کنار گذاشته میشوند. زنانی که عاملیت دارند، برای ایجاد تغییر تلاش میکنند و در زندگی واقعی تغییر ایجاد میکنند، شنیده نمیشوند. به نظر من فقط یک راه برای شنیده شدن وجود دارد: به کارتان ادامه دهید تا زمانی که دیگر نتوانند شما را نادیده بگیرند.
جنبش فمینیستی و جامعه بینالمللی چگونه میتوانند اطمینان حاصل کنند که نارضایتیهای زنان در یمن شنیده میشود؟
باید از یک طرف اطمینان حاصل شود که همچنان درباره بحران و جنگ یمن و زنان صحبت میشود. ادامه این جنگ قابل قبول نیست، اما در عین حال باید اطمینان حاصل شود که دیدگاه مبتنی بر برابری جنسیتی در هر توافق صلحی که به دست میآید، لحاظ شده است. این مطالبهای است که تلاشهایمان را برایش هماهنگ میکنیم. این مطالبهای است که وقتی در موردش حرف میزنیم، درک میکنیم که این مسائل در حقیقت در همه جنگها و مناطق درگیر مناقشه اتفاق میافتند. به همین دلیل هم باید بطور جمعی فکر و فعالیت کنیم، به سازمان ملل فشار بیاوریم، به کشورهای کمککننده فشار بیاوریم، مطمئن شویم چیزی که به ما میگویند فقط وعده و وعید نیست، چیزی نیست که فقط آن را کپیپیست کرده باشید و در گزارشهای عملکرد و بودجه بگنجانید. این مطالبه را به واقعیت تبدیل کنیم. کشور یمن را فراموش نکنید. این زنان را فراموش نکنید. فراموش نکنید که خشونت در اشکال مختلف جامعه را چندپاره میکند و زنان اولین کسانی هستند که در یمن بار این خشونت را متحمل میشوند.