نادا نشاط، وکیل و یکی از اعضای CEWLA «مرکز کمکهای حقوقی به زنان مصر» است. او بعد از انقلاب مصر با تغییر مسیر زندگی حرفهایش از یک فیزیکدان به وکیل، فعالیت در زمینه ترویجگری حقوق زنان را شروع کرد. نادا نشاط در گفتوگو با «فمنا» از انواع تبعیضهایی که زنان مصری با آن مواجه هستند، و از تلاشهای گروههای فمینیستی پیشرو برای مقابله با این تبعیضها میگوید. او همچنین از چالشها و مشکلات مختلفی میگوید که فمینیستهای مصری و زنان مدافع حقوق بشر به دلیل فعالیتهایشان برای مقابله با تبعیض و خشونت با آن مواجه میشوند؛ از کمپینهای بدنامسازی گرفته تا آزار و اذیتهای قضایی. گفتوگوی ما با نادا نشاط را با هم میخوانیم.
چطور شد که فعالیت کنشگری در حوزه حقوق زنان را شروع کردید؟
من فعالیتم را از نُه سال پیش شروع کردم. دوران بعد از انقلاب بود، من هم جوان، و معتقد بودم و هستم که بدون دخالت ما مردمی که در این کشور زندگی میکنیم، چیزی تغییر نمیکند و خودمان باید برای کشورمان کاری انجام دهیم. همیشه اعتقاد داشتهام که ما زنان نیروی محرکه هستیم هرچند خودمان به اشکال مختلف تحت تبعیض و خشونت قرار میگیریم.
انقلاب آن لحظه روشنگری بود که این احساس را در من به وجود آورد که باید شروع کنیم، باید کاری کنیم، حالا زمان ما است، و این دلیل اصلی ملحق شدنم به CEWLA بود. با شروع فعالیت در این سازمان، زندگی حرفهایم از یک فیزیکدان به یک وکیل تغییر کرد، اخیرا هم مدیر اقدامات ترویجی این سازمان شدهام و بر اقدامات ترویجی و سیستمهای سازمان ملل متمرکز شدم و اینکه چه اقداماتی باید برای جامعهمان انجام دهیم.
سازمان شما چه فعالیتها و اقداماتی برای بهبود وضعیت حقوق زنان انجام میدهد؟
CEWLA یک سازمان فمینیستی پیشرو در مصر است که تمرکز اصلیاش بر وضعیت زنان در عرصه خصوصی است، چون معمولا به مسائل زنان در عرصه خصوصی آنطور که باید و شاید توجه نمیشود. اما در عین حال درباره وضعیت زنان در عرصه عمومی هم فعالیتهایی داریم.
ما یکی از اولین سازمانهایی بودیم که روی موضوعات تابو مانند زنای با محارم کار کردیم. ما در مورد قاچاق زنان صحبت میکنیم و شیوههای محلی قاچاق زنان مانند برخی از اشکال ازدواج کودکان که حتی حکومت هم سالیان طولانی آن را تشخیص نداده بود. ما همچنین با ناقصسازی جنسی زنان مبارزه میکنیم. فرهنگ را به چالش میکشیم که چرا این مسئله آنقدر شایع است و هزاران هزار سال وجود داشته است و باید با این مسئله به قدمت ریشههای تاریخی آن مبارزه کنیم.
اما یکی از مهمترین مسائل ما قانون خانواده یا آنچنان که در مصر نامیده میشود قانون احوال شخصیه است. چیزی که ما میخواهیم قانون عادلانهتر برای همه است، قانونی مناسب برای زنان و مردان و موافق با مصالح کودکان. این چیزی است که جنبش فمینیستی در مصر و به طور مشخص CEWLA دربارهاش کار میکند. ما بیش از 16 یا 17 سال است که خواهان اصلاح قانون احوال شخصیه هستیم.
«مرکز کمکهای حقوقی به زنان مصر» برای تغییر قانون احوال شخصیه چه اقدامات مشخصی انجام داده است؟
ما به سراسر کشور سفر کردیم، و از مردم جوامع مختلف با پیشینههای مختلف سوال کردیم که میخواهند چه تغییری را در قانون ببینند. پیشنویس اولیهای را تهیه کردیم و حتی بعد از آن به سفرهایمان ادامه دادیم تا بدانیم نظر مردم دربارهاش چیست، و به نظرشان چه چیزهایی باید تغییر کند، چه چیزهایی باید ریشهکن شود، چطور میتوانیم با چندهمسری مقابله کنیم، و در رابطه با داراییهای زوجین بعد از طلاق که حتی در قانون هم به درستی توضیح داده نشده است، باید چکار کنیم؟
حدود 15 تا 17 سال طول کشید تا ما پیشنویس دقیقی از خواستههای خود و مردم را تدوین کردیم. سپس این پیشنویس را به پارلمان سابق و بعد هم پارلمان فعلی ارائه کردیم. اما متاسفانه حتی در پارلمان به بحث هم گذاشته نشد چون مسائل زنان هرگز در اولویت نبوده است و برای اجرای برابری و عدالت چه در خانواده و در حوزه عمومی اراده سیاسی قوی لازم است.
همانطور که گفتید سازمان شما از سازمانهای پیشرو است که تمرکز فعالیتش بر کاستیها و خلأهای قانون احوال شخصیه در مصر است. برایمان توضیح دهید که قانون احوال شخصیه مصر باعث استمرار و تداوم چه خشونتهایی علیه زنان شده است؟
نام قانون احوال شخصیه در کشور مصر به صورت مستقیم از فرانسه کپی و ترجمه شده است، به همین دلیل هم ما در مصر قانون خانواده نداریم اما دو مدل از قانون احوال شخصیه داریم، یکی برای مسلمانان و دیگری برای مسیحیان. هر دوی این قوانین به شدت ضدزن هستند و فلسفهشان بر این اساس استوار است که مردان رهبر خانواده هستند. برای مثال، مسلمانان مجاز به طلاق گرفتن هستند هرچند که مردان حق یکطرفه برای طلاق دارند، میتوانند به دادگاه مراجعه کنند و بگویند که میخواهند همسرانشان را طلاق دهند و به همین آسانی طلاق اتفاق میافتد. در حالی که اگر یک زن به دلیل آزارهای شوهرش به دادگاه مراجعه کند و درخواست طلاق بدهد، پروندهاش برای سالها در دادگاه میماند. حتی اگر زن تمام حقوق اقتصادیاش را ببخشد حدود نه ماه تا یکسال و گاهی هم بیشتر طول میکشد در حالی که برای مردان فقط ۱۵ دقیقه زمان میبرد که طلاقشان را رسمی کنند. مردان و زنان مسیحی اصلا امکان طلاق گرفتن ندارند و باید در ابتدا از کلیسا مجوز بگیرند. این خلاف اصول شهروندی است زیرا به عنوان شهروند باید بر اساس یک قانون با ما رفتار شود نه قوانین مختلف. اگر یک نفر میخواهد به قانون مذهبی خودش متوسل شود، ایرادی ندارد اما دولت باید برای کسانی که میخواهند فارغ از مذهبشان با آنها رفتار شود، جایگزینهایی داشته باشد.
چندهمسری هم هنوز مجاز است و آنطور که مردم یا برخی از نهادها تلاش کردهاند، محدود نشده است. اگر یک مرد بخواهد همسر دیگری بگیرد، فقط باید به دادگاه ثابت کند که همسر اولش در جریان است که معمولا مردها با ثبت آدرس اشتباه قانون را دور میزنند و بدون اینکه همسر اول بداند زن دیگری میگیرند.
نظام پدرسالاری در قانون احوال شخصیه به مردان چه مسلمان و چه مسیحی به عنوان بانک یا دستگاه خودپرداز نگاه میکند، و آنها را به عنوان یک پدر، یک همسر و یا کسانی که مسئولیتهای مشخصی در قبال شریک زندگی یا فرزندانشان دارند، نمیبیند. این قانون باعث ایجاد انشقاق در خانوادهها میشود، یک نفر مسئول مراقبت از دیگران است در حالی که نفر دیگر فقط مسئولیت تأمین مالی را بر عهده دارد، پس اگر والدین بخواهند از هم طلاق بگیرند، تکلیف این نقشها چه میشود؟ کودکان در کجای این قانون قرار دارند؟ ما خواستار قانون عادلانهتر و برابر هستیم، چه برای زنان و چه برای مردان. حتی وقتی ما درباره مصلحت و منافع کودکان صحبت میکنیم، اولویت اصلی جنبش فمینیستی به طور کلی، و سازمان CEWLA به طور خاص، این است که منافع کودکان نباید به قیمت رفاه و سلامت مادرانشان تمام شود.
دیگر خشونتهای رایجی که زنان مصری با آن مواجهاند، کدامند؟
مانند بسیاری از کشورهای دیگر در مصر نیز اشکال مختلفی از خشونت علیه زنان وجود دارد. باید به این نکته توجه کنیم زنان در تمام جهان با تبعیض و خشونت در انواع مختلف مواجه هستند و نظام جهانی در حمایت از زنان شکست خورده است.
متاسفانه آمار آزار و اذیت جنسی در مصر بالاست. درست است که در حال حاضر تلاشهایی برای اصلاح و بهبود شرایط صورت میگیرد اما کافی نیست. زنان هر روز بیشتر و بیشتر تشویق میشوند که آزار و تعرض جنسی را گزارش کنند. رسانههای اجتماعی هم نقش بزرگی در این امر ایفا میکنند، چه از طریق گزارش دادن موارد آزار و چه در ایجاد بحث و گفتوگو پیرامون این مسئله تا ذهنیت و برداشت مردم درباره آزار و خشونت جنسی تغییر کند. همچنین خشونت همسران و خشونت خانگی علیه زنان و دختران در مصر بسیار بالاست و این یکی از مواردی است که ما در CEWLA مستند کردهایم. میزان خشونت پدرها و برادرها علیه همسر و دخترانشان بسیار بالاست و متأسفانه قانون جامع برای مقابله با این خشونت علیه زنان و کودکان نداریم.
یکی دیگر از انواع خشونت که در سازمانمان هم مواردش را مستند میکنیم، خشونت در محیطهای کاری است. بسیاری از زنان اگر ازدواج کنند و یا بچهدار شوند کارشان را از دست میدهند. قانون کار باید از این زنان حمایت کند اما متأسفانه کسانی که قراردادهای موقت دارند، معمولا قراردادشان بعد از یک سال تمدید نمیشود و این چرخه ادامه دارد و زنان در برابر این خشونتها محافظت نمیشوند.
همچنین سهم زنان در مناصب یا در مقامهای تصمیمگیری ۳۰ درصد است که شاید خیلی خوب به نظر بیاید، اما واقعیت این است که کابینه مصر فقط ۸ وزیر زن دارد.
یک مسئله دیگر این است که زنان مجاز به ثبت درخواست برای قاضی شدن نبودهاند. آنها نمیتوانند روند نرمال برای قاضی شدن را طی کنند، این بخشی از قانون اساسی است، این بخشی از حقوق بشر آنهاست که با آنها بطور برابر برخورد شود و درخواست آنها هم مانند همکاران مردشان باید براساس کارایی و توانایی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
زنان مدافع حقوق بشر برای مقابله با این خشونتها چه کارهایی کردهاند؟
زنان مدافع حقوق بشر در مصر کارهای زیادی را انجام دادهاند، آنها هسته اصلی جنبش فمینیستی هستند که خواستار ریشهکن کردن انواع خشونت و تبعیض علیه زنان است.
ما شاهد بودیم که زنان شجاع بدون هیچ ترسی به مجلس و به دولت مراجعه کردند تا با اصلاح قانون احوال شخصیه، قانون جامعی داشته باشیم که با خشونت علیه زنان مبارزه کند. بسیاری از این فعالان، زندگیشان و یا شهرتشان را برای محافظت از زنان و دختران در برابر خشونت خانگی به خطر میاندازند. متاسفانه خشونت در حال گسترش است اما ما همچنان مکانیسمهایی برای محافظت از دختران و زنان در برابر خشونت نداریم. ما فعالانی داریم که سازمانهای خوشنامی را در کشور و منطقه پایهگذاری کردهاند. آنها در سطح محلی، منطقهای و بینالمللی فعالیت میکنند، بطور مثال روی کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان کار میکنند و چگونگی تبدیل آن به قانون و اجرایی شدنش را پیگیری میکنند.
برخی دیگر از زنان مدافع حقوق بشر فرصتهایی را برای توانمندسازی اقتصادی زنان ایجاد کردهاند، و یا تعدادی از آنها روی موضوع اصلاح قانون قاچاق کار میکنند و تاکیدشان بر این است که به جای حمایت دولت باید به دلایل محلی مشخصی بپردازیم که زنان و دختران را در مقابل قاچاق انسان آسیبپذیر میکند.
مبارزه ما به عنوان فمینیست و جنبش فمینیستی علیه مردان نیست، علیه فرهنگ پدرسالاری است که تمام وجوه زندگی ما را کنترل میکند؛ قانون اساسی، سیاستها، فرهنگ و حتی چگونگی رفتار جامعه با زنان و دختران را نیز کنترل میکند. کار جنبش فمینیستی در مصر، بخصوص زنان مدافع حقوق بشر، فوقالعاده است به این خاطر که هر روز زندگیشان را در مواجهه با افکار و عقاید پدرسالارانه، و با گفتن نه به خشونت، با تلاش برای حمایت از دختران و زنان در برابر اشکال مختلف خشونت، چه این خشونت از جانب پدر، همسر، برادر باشد یا از جانب افراد غیردولتی یا دولتی به خطر میاندازند.
این مدافعان به خاطر مطالبه حق آزادی بیان و به خاطر نوشتههایشان بازداشت و دستگیر میشوند. آنها به خاطر فعالیتهایشان توسط رسانهها، افراد غیروابسته و یا حتی افراد وابسته به احزاب یا نهادهای خاص مورد حمله قرار میگیرند.
زنان مدافع حقوق بشر در مصر به دلیل مبارزه با تبعیض و خشونت با چه چالشها و مشکلاتی مواجه میشوند؟
زنان مدافع حقوق بشر ضدمذهب و ضدخانواده نامیده میشوند، ضد خانواده خوانده میشوند چراکه آنها خواستار برابری هستند. تصاویرشان در رسانهها، روزنامهها و شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود و آنها را فاحشه، خائن، و فاندبگیر خارج میخوانند که میخواهند تصویر کشور را خراب کنند. ما شاهد تعداد زیادی کمپین بدنامسازی زنان مدافع حقوق بشر بودیم که زنان را به خاطر جایگاه اجتماعی و به خاطر زن بودنشان هدف حملات خود قرار دادهاند. به زنان میگویند «شما صلاحیت کافی برای اظهار نظر در مورد فلان مسئله را ندارید چون زن هستید، زنان قرار نیست قاضی باشند، زنان قرار نیست در موقعیت تصمیمگیری باشند، به این دلیل که خیلی احساساتی هستند و شما مثال خوبی هستید که چرا زنان نمیتوانند یک جایگاه عمومی را اداره کنند چون چیزهایی که میگویید عقلانی نیست.»
از سوی دیگر، زنان مدافع حقوق بشر همچنان مورد آزار و اذیت قضایی قرار میگیرند. عذا سلیمان را طبق «پرونده شماره 173» که به پرونده کمکهای مالی خارجی به سازمانهای غیردولتی شناخته میشود، متهم کردند، او ممنوع الخروج و داراییهایش مسدود شد. عذا تبرئه شد اما به جای اینکه داراییهایش آزاد و ممنوعالخروجیاش لغو شود، درخواستاش به واحد ضدتروریسم فرستاده شد. این بسیار نگرانکننده است که چرا این اتفاق افتاده است؟ چرا با او مانند یک تروریست برخورد میشود؟ او وکیل و مدافع حقوق بشر است، بر سر هیچکس بمب نریخته است، فقط از حقوق مردم بهحاشیهراندهشده دفاع کرده است.
و یا عسراء عبدالفتاح، او هم مدافع حقوق بشر است که درخواستاش برای لغو ممنوعالخروجی و آزادسازی داراییهایش همچنان منتظر رسیدگی دادگاه است اما این دادگاه مرتبا به تعویق میافتد و به او هیچ جواب و یا مدرکی نشان نمیدهند که اتهاماتش چیست.
اسراء و عذا سلیمان دو نمونه بسیار خوب هستند از اینکه در مصر بر زنان مدافع حقوق بشر چه میگذرد. آنها مصری هستند اما شرایطشان شبیه به سایر زنان مدافع حقوق بشر در سراسر جهان است. کسانی که عاشق کشورشان هستند، و علیه نابرابری و ناعدالتی مبارزه میکنند، اما خودشان مورد حمله قرار میگیرند. مقصر جلوه داده میشوند و خائن و جاسوس خطاب میشوند.