فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی

فمنا: حقوق، صلح، همه‌شمولی
فمنا از زنان مدافع حقوق بشر، گروه‌ها و سازمان‌هایشان، و از جنبش‌های فمینیستی در منطقه منا و کشورهای آسیایی حمایت می‌کند.

اطلاعات تماس

آگاهی فمینیستی اساس تغییر است

 

بنان ابوذین‌الدین، فمینیست و از بنیان‌گذاران سازمان تقاطعات در کشور اردن است که برای افزایش آگاهی و دانش فمینیستی در بین زنان و دختران جوان تلاش می‌کند. تجربه زندگی بنان او را به سمت فمینیست شدن سوق داده است و اکنون معتقد است از طریق نگاه فمینیستی می‌توان در زندگی زنان و دختران تغییر ایجاد کرد. بنان در گفت‌وگو با فمنا از بخشی از خشونت‌هایی که زنان در اردن با آن مواجه هستند، و تلاش‎های فعالان حقوق زنان برای مقابله با این مسائل حرف می‌زند. گفت‌وگوی ما با بنان ابوذین‌الدین را در ادامه می‌‎خوانید.

 

لطفا خودتان را معرفی کنید و برایمان بگویید چطور شد که فعالیت در حوزه زنان را شروع کردید؟

من بنان ابوذین الدین هستم، از اعضای موسس و مدیر اجرایی سازمان تقاطعات. علاقه دارم خودم را به عنوان یک فمینیست معرفی کنم. کلمه فمینیست از تجربیات متفاوتم در زندگی و چیزهایی که از سر گذرانده‌ام، می‌آید. از زندگی‌ام در کشورهای مختلف عربی در دوره‌های مختلف و از میان زنانی که در اطرافم بوده‌اند. از تجربه‌ام که به طور حتم فقط متعلق به من نیست و تجربه جامعه‌ای است که در آن زندگی کرده‌ام. از تجربه زنانی که از ظلم و سرکوب رنج می‌برند، حقوقشان انکار می‌شود، قادر نیستند حقوقشان را مطالبه کنند، و مجبورند به رویه‌ها و اعمال خلاف میل خود تن دهند. همه تجربیاتی که از سر گذرانده‌ام، و حمایتم از زنان اطرافم، و همچنین نتایجی که از این حمایت‌ها گرفته و شاهدش بوده‌ام، محرک اصلی تبدیل شدنم به یک مدافع حقوق زنان بود.

هر زمانی که خواهان تغییر یک وضعیت برای خودم بودم، خواهان حقم بودم و خواهان آزادی، به سمت بیشتر خواستن سوق داده شدم و بیشتر به سمت دانستن این نکته هدایت شدم که یک «فمینیست» واقعی هستم و راه درست برای من این است، چیزی که می‌خواهم و با تمام وجودم به آن باور دارم که می‌توانم از طریق آن تغییر ایجاد کنم.

 

بزرگ‌ترین چالش‌هایی که زنان در اردن با آن مواجه‌اند، چیست؟

واقعیت زندگی زنان در اردن، از همه جهات، یک چالش بزرگ برای آنان است. اگر بخواهیم در سطح نمایندگی سیاسی نگاه کنیم، حضور نداشتن زنان و تعداد کم‌شمار آن‌ها در عرصه تصمیم‌گیری‌های سیاسی مشکل بزرگی است که به هیچ وجه نمی‌تواند خواسته‌های زنان را حکومت، دولت و یا در مجلس نمایندگی کند.اگر به مسئله برابری حقوقی زنان و مردان در اردن نگاه کنیم، شکاف بسیار بزرگی وجود دارد. این نابرابری از ندادن حق تابعیت مادر به فرزند شروع می‌شود و موارد نابرابری همین‌طور ادامه پیدا می‌کند و تمام نمی‌شود.

اگر از منظر اقتصادی صحبت کنیم، چالش‌ها و مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد. متاسفانه زنان در اردن دستمزد برابر با مردان دریافت نمی‌کنند، و در بسیاری از موارد کنترلی بر دستمزد دریافتی‌شان ندارند و نمی‌توانند درباره خرج کردن آن آزادی عمل داشته باشند، هرچند نمی‎خواهم این را به همه زنان تعمیم دهم.

واقعیت دیگر این است که نرخ زن‌کشی در اردن بسیار بالاست و از سال ۲۰۱۶ اردن هم جزو کشورهایی با نرخ بالای «قتل‌های ناموسی» است، البته بکار بردن عنوان «قتل‌های ناموسی» امروز دیگر متوقف شده است. متاسفانه در اردن نام بسیاری از زنانی را که کشته می‌شوند، نمی‌دانیم. نمی‌دانیم آنها کی هستند. انگار دو بار کشته می‌شوند، یک‌بار توسط قاتلان و بار دیگر با ناشناس ماندن اسم‌شان. روند قانونی رسیدگی و مجازات آمران و عاملان این زن‌کشی‌ها نیز همیشه در تاریکی و سکوت صورت می‌گیرد و کسی از آن خبردار نمی‌شود. علاوه بر این که رسیدگی به این پرونده‌ها معمولا زمان زیادی می‌برد و قوانین نیز به هیچ‌وجه به نفع زنان نیست. برای مثال در همه پرونده‌های قضایی در اردن، گذشت از حق شخصی امکان‌پذیر است و زنانی هم که توسط خانواده، اقوام، شوهر و یا پدران و برادرانشان کشته می‌شوند، با گذشت خانواده از حق شخصی‌شان، در واقع دو بار کشته می‌شوند و این چالش بزرگی است که در موارد زن‌کشی با آن مواجه هستیم.

اگر بخواهیم در مورد حمایت‌های قانونی حرف بزنیم، در اردن هیچ چارچوب مشخصی برای حمایت از زنان و دختران وجود ندارد. پیش از این به دلیل نبود خانه‌های امن، زنان تا زمان مشخص شدن تکلیف‌شان به مدت طولانی در بازداشتگاه می‌ماندند، و البته با توجه به تعداد کم خانه‌های امن این مسئله همچنان ادامه دارد و تعدادی از زنان در خانه‌های امن و بقیه در بازداشتگاه‌ها می‌مانند. بنابراین اگر ما زنان آزادی‌مان را بخواهیم و خشونت را نفی کنیم، باید خودمان تاوانش را بدهیم نه کسانی که مرتکب خشونت می‌شوند.

اینجا من فقط به بخش کوچکی از واقعیت زن بودن در اردن اشاره کردم. به آزار و اذیت، اقتدار و نظام قیمومت بر بدن زنان، حقوق ازدواج و یا تجاوز در بستر زناشویی اشاره‌ای نکردم. همه این مشکلات و مسائل در اردن وجود دارد و هر زنی در اردن از آن رنج می‌برد.

 

گروه فمینیستی تقاطعات برای مقابله با این چالش‌‌ها و مشکلات چه می‌کند و چه چیزی کار شما را به عنوان یک گروه جوان فمینیستی متمایز می‌کند؟

تقاطعات در سال ۲۰۲۰ توسط شماری از زنان فمینیست تشکیل شد. فعالیت ما در تقاطعات دو جنبه دارد. اول این‌که صدایمان را در مورد مسائل و مشکلاتی که زنان در اردن با آن مواجه هستند بلند می‌کنیم، مسائلی مانند خشونت.

دوم این‌که ما برای ارتقای سطح دانش و آگاهی فمینیستی در جامعه کار می‌کنیم. این چیزی است که در تقاطعات به ما قدرت کار کردن می‌دهد. ما اعتقاد داریم که آگاهی اساس تغییر است و هرچه بیشتر بر ایجاد دانش فمینیستی در بین زنان جوان و دختران کار کنیم، تاثیرگذاری‌اش بر تغییرات احتمالی جامعه در آینده بیشتر است. از این طریق حقوقی را که به دنبالش هستیم و آزادی را که همواره خواستارش بوده‌ایم، به دست می‌آوریم.

 

زنان با چه نوع خشونت‌هایی در اردن مواجه‌اند، و در سی سال گذشته برای مقابله با آن چه کرده‌اند؟

اردن از لحاظ بافت سیاسی و اجتماعی از کشورهای اطرافش جدا نیست. خشونت در اردن تا حد زیادی با دیگر کشورهای این منطقه مشترک است. اگر بخواهیم در سطح اجتماعی حرف بزنیم، زنان هدف خشونت اجتماعی هستند. در سطح قانونی، زنان هدف خشونت قانونی قرار می‎گیرند. همه اشکال خشونت علیه زنان در اردان وجود دارد: خشونت سیاسی، خشونت اقتصادی، خشونت روانی، خشونت فیزیکی، خشونت جنسی. این خشونت‌ها وجود دارند به خاطر این‌که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هیچ حمایتی از زنان نمی‌شود و هیچ چارچوب حمایتی مناسبی برای دستیابی به عدالت برای زنان فراهم نمی‌شود.

اگر بخواهیم در مورد کنش فمینیستی در قبال مسائل زنان و نحوه بلند کردن این صداها در دوره‌های گذشته حرف بزنیم، قطعا شامل مجموعه‌ای از تجربیات می‌شود که از زمانی که زنان قادر بودند به خیابان بیایند و حقوقشان را مطالبه کنند و مشارکت سیاسی داشته باشند، شروع می‌شود تا جایی که امروز به آن رسیده‌ایم. همه فعالیت‌ها و چالش‌هایی که با آن مواجه بودند، برای این جنبش انباشتی از دستاوردها تولید کرده است.

حرف زدن از این دستاوردها ساده نیست به این خاطر که ما با چالش‌های بی‌شماری روبرو هستیم، از خشونتی که در معرض آن قرار داریم گرفته تا آزار و اذیت و محدود کردن فضای کارمان به عنوان فعالان فمینیست. این نتیجه سیستم مردسالاری است که ما در آن زندگی می‌کنیم که همیشه وقتی برای رسیدن به خواسته‌هایمان یک گام به جلو برمی‌داریم آنان تلاش می‌کنند تا ما را چند گام به عقب برانند.

هرچند که ما قطعا به تلاش و بلند کردن صدایمان ادامه خواهیم داد. ما بر حقوق‌مان پافشاری می‌کنیم و حتی اگر لازم باشد حق‌مان را از میان آرواره‌های شیر بیرون می‌کشیم.